یادآورى بعثت به معناى یادآورى یک حادثهى تاریخى نیست -این آن نکتهاى است که ما باید در مواجههى با این حادثهى بزرگ و این خاطرهى ارجمند بشرى و انسانى همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیهى بر این خاطرهى پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنى است در درجهى اول براى خود امت اسلامى؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجهى بعد براى همهى آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآورى یک حادثهى درس آموز است.
مبعث و راه دشوار آیندهی ما
ما مسلمانها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیدهى بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشتهى پرفروغ را چراغى کنیم براى راه آیندهى دشوار خودمان که در پیش داریم.
هدف بعثت دعوت به توحید بود
بعثت نبىاکرم در درجهى اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفا یک نظریهى فلسفى و فکرى نیست؛ بلکه یک روش زندگى براى انسانهاست؛ خدا را در زندگى خود حاکم کردن و دست قدرتهاى گوناگون را از زندگى بشر کوتاه نمودن. «لاالهالاالله» که پیام اصلى پیغمبر ما و همهى پیغمبران است، به معناى این است که در زندگى و در مسیر انسان و در انتخاب روشهاى زندگى، قدرتهاى طاغوتى و شیطانها نباید دخالت کنند و زندگى انسانها را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار دهند.
اگر توحید با همان معناى واقعى که اسلام آن را تفسیر کرد و همهى پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگى جامعهى مسلمان و بشرى تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقى و رستگارى دنیوى و اخروى خواهد رسید و دنیاى بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایى در خدمت تکامل و تعالى حقیقى انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفى نمىکند؛ تمتعات دنیوى را منفور نمىشمارد؛ انسان را با همهى استعدادها و غرایز در صحنهى زندگى، فعال مىطلبد؛ اما همهى اینها باید در خدمت تعالى و رفعت روح و بهجت معنوى انسانى قرار گیرد تا زندگى در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایى، ظلم و جهل و درندهخویى نیست و این کار دشوارى است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.
عربستان، قبل از هجرت
بعثت نبى اکرم براى بشر آغاز راه نوى بود. دنیاى محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیاى بسیار بد و غیر قابل تحملى بود؛ دنیاى گرایش و جذب مادیات شدن، دنیاى خوى حیوانى، دنیاى بىمهارى قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیاى تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانى بىبندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقهى حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگى هم که منطقهى عربستان را احاطه کرده بودند - یعنى ایران ساسانى و امپراتورى روم - دچار همین مشکلات بودند.
مبعث پرچم علم و معرفت را برافراشت
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریت، ممتاز و بىنظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذى خلق» و با «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنى دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامى در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمدارى و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنى در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاى انسانى است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خداى متعال خطاب به پیغمبر مىفرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنى همهى چیزهایى که بشر - در همهى زمانها، در همهى شرایط و در هر نقطهى عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنى علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادرى و برابرى؛ چیزهاى اساسىاى که جریان زندگى سالم انسان به اینها وابسته است. حتى با اینکه در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنى مبارزه با زورگویى و تجاوز -البته بعضى کسان به طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفى کردند- اما همین اسلام مىفرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله»؛ یعنى باز آنجایى که شرایط اقتضا مىکند، صلح را بر جنگ ترجیح مىدهد.
مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است
روز مبعث، بىشک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسى که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنى وجود مکرم نبى بزرگوار اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیدهى عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهى است؛ یا به تعبیرى خود اسم اعظم الهى وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتى که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنى هدایت مردم به سوى نور، برداشتن بارهاى سنگین از روى دوش بشر و تمهید یک دنیاى مناسب وجود انسان و بقیهى وظایف لایتناهى بعثت انبیا - وظیفهى بسیار بزرگى بود. یعنى هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.
اگر کسى بخواهد محتواى بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت مىکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمىشود محتواى بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولى اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدودهى بعثت را - اگرچه لایتناهى است - تعریف اجمالى بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و براى انسان است؛ انسان هم لایتناهى است و ابعاد