لرستان با قدمتی چند هزار ساله دارای آداب، رسوم وآیینهای سنتی فراوانی است...
لرستان با قدمتی چند هزار ساله دارای آداب، رسوم وآیینهای سنتی فراوانی است که هر کدام ریشه در فرهنگ دیرینه مردم این دیار دارد.اگر بخواهند برای پسری همسری اختیار کنند طبق توافق خانواده پسر و دختر با تعیین وقت به خواستگاری میروند. بعضی مواقع هم ممکن است این پسر و دختر در کودکی با هم نامزد شده باشند. یعنی موقعی که این دختر متولد شده باشد در هنگام بریدن ناف او طبق درخواست قبلی خانواده پسر بچه میگویند: این دختر را به فلان پسر بچه خواهیم داد و در همان ایام کودکی این پسر و دختر با هم نامزد می شوند و به این مراسم می گویند: "نافه برییه" (نافه بریده) nafa boriyaدر هر حال این پسر و دختر چه نامزد باشند چه نباشند، اگر پدر دختر موافق بود قرار بر این میشود که مثلا فردا شب خانواده پسر برای مراسم خواستگاری و خرج بریدن به صرف شام به منزل دختر بروند. در شب مذکور پدر دختر گوسفندی سر می برد و از خانواده پسر پذیرائی می شود.
بعد از صرف شام مجلسی برای خرج بریدن تشکیل میدهند. خرج بریدن بدینگونه است که خانواده پسر میبایست چند سر اسب و گاو و گوسفند و مقداری پول به خانواده دختر بپردازند. بعضی مواقع بجای خرج بریدن اسب و گاو و گوسفند مبلغی را تعیین میکنند که این مبلغ بین سی الی پنجاه هزار تومان می باشد و همچنین مبلغی به عنوان شیربها تعیین می شود که به آن میگویند: "هشکه" (خشکه) khoshka به غیر از این مبالغ داماد موظف است مقداری برنج و روغن و قند و چای به منزل پدر عروس ببرد که به آن میگویند: "آوازیفه" (آب وظیفه) ow azifaبعد از مراسم خرج بریدن و موافقت پدر دختر، یکی از خانواده پسر که معمولا" برادر او می باشد، بلند شده و بعنوان تشکر دست پدر دختر را می بوسد. به این مراسم دست بوسان گویند که بعنوان تشکر و نامزدی دختر و پسر میباشد.
هنگامیکه خانواده پسر میخواهند بروند پدر پسر از پدر دختر میخواهد که فردا با چند تن از آشنایانش به صرف نهار و همچنین برای بردن چند اسب و گاو و گوسفند تعیین شده به منزلش بیایند.
در روز مقرر پدر دختر با چند تن از اقوام نزدیک خود به منزل خانواده پسر می روند. بعد از صرف نهار قرار روز عقد را می گذارند. قبل از رفتن پدر پسر تعدادی اسب و گاو و گوسفند تعیین شده خرج بریدن را طبق انتخاب پدر دختر و همراهانش به آنان میدهد که همراه خود می برند.
چند روز قبل از عروسی عده ای زن که از نزدیکان داماد هستند برای تهیه و مقدمات لباس دوزی به منزل عروس میروند، و به این مراسم "رخت برو" (رخت بریدن) گویند.
بعد از مراسم عقد، جشن عروسی برگزار می شود. این جشن هم در منزل خانواده داماد و هم در منزل عروس برگزار میشود که معمولا" تایک هفته به طول می انجامد، در این جشن "لوطی" luti (مطرب _ نوازنده) می آورند که ساز و دهل بنوازد. سازهای محلی عبارتند از کمانچه، سرنا، دهل، نی، تنبک و غیره. با این سازها، آهنگهای مختلف نواخته میشود که همراه آن ترانه های مختلف محلی خوانده می شود.
برخی از این ترانه ها با آهنگ ملایم و برخی دیگر با آهنگهای تند و شاد نواخته می گردد که با آنها رقص های دست جمعی محلی از قبیل دو پا، سه پا، لزوم لرزان و شانه شکی اجرا میگردد. همچنین با این آهنگها و ترانه ها رقص تک نفری و رقص دو نفری که با چوب می باشد اجرا میگردد.
اگر در این زمان عده ای تازه وارد به جشن عروسی بیایند نوازندگان با نواختن آهنگی دل انگیز به پیشواز آنها میروند و در نزدیکی آنها از نواختن ساز خودداری می نماید و تا مبلغی پول از آنها دریافت ننماید سازها را بصدا در نمی آورند.
اجراء این مراسم شکوه خاصی به جشن میدهد. بعضی از تماشاگران هم مقداری پول به یکی از همراهان نوازندگان می دهند تا او یکی از کسانی را که میرقصد "شوا" shava (شاباش) نماید و او هم به افتخار شخصی که میرقصد با صدای بلند داد میزند "شوا شوا" shava shava و نام آن شخص را که میرقصد بزبان می آورد سپس میگوید "هوا دارش" hava _ dares (طرفدارش) فلانی (کسی که پول به او داده) نمیرد.
روزی که عروس و داماد عقد کرده اند عده ای از بستگان نزدیک داماد به منزل عروس میروند تا شب را در آنجا بگذرانند و صبح عروس را همراه خود به منزل داماد بیاورند که به این رسم می گویند: "پابیی" pa beyi
(پای عروس که منظور آوردن عروس از خانه پدر بنزد داماد میباشد).
این عده متشکلند از عده ای زن و مرد که بعضی از مردان سوار بر اسب و تفنگ بهمراه دارند. همگی از آشنایان و نزدیکان داماد می باشند و وقتی به روستای عروس نزدیک میشوند، سوارکاران به روستای عروس می تازند و اگر گاو و گوسفند یا مرغ و خروسی ببینند به حساب پدر عروس به آنها شلیک میکنند و از آنها می کشند. پدر عروس هم موظف است پول غرامت دامهای کشته شده را به صاحبانشان بپردازد. البته عده ای سوار کار از بستگان عروس هم فردای آن روز که عروس را تا منزل داماد همراهی میکنند نیز متقابلا" هر چه گاو و گوسفند یا مرغ و خروس در روستای داماد ببینند به حساب پدر داماد با شلیک گلوله از دامها خواهند کشت که معمولا" هر دو طرف قبل از آمدن اطرافیان متقابل به مردم روستای خود میگویند دامهای خود را جلوی چشم نگذارند اما همیشه بطور اتفاقی چند گوسفند یا بز و مرغ و خروس در روستا می پلکند که نصیب گلوله ها می گردند.
خلاصه اگر بستگان داماد هنگام آمدن به روستای عروس چند گوسفند یا مرغ و خروس را شکار کرده باشند در شب نشینی در منزل عروس با افتخار از فتح امروز خود با بستگان عروس صحبت کرده و به شوخی به آنها کنایه می زنند که "اگر شما فردا به روستای داماد بیائید تیر انداز تر دستی مثل ما ندارید که بتواند حتی یک مرغ را شکار کند". بستگان عروس هم میگویند: "شاهنامه آخرش خوش است، اگر همه دامها را از ترس ما مخفی نکرده باشید، فردا می بینید تیرانداز تردست یعنی چه. این چیز هایی را که امروز در روستای ما شکار کردید، خودمان آنها را در تیر رس شما قرار دادیم تا برایتان متنوع باشد، بچه ای هم می توانست آنها را شکار کند."
بعد از این صحبت ها مردان تا نیمه های شب در این جلسه ها با همدیگر صحبت ها و شوخی ها خواهند کرد و زنانی که از طرف داماد آمده اند بعد از صرف شام در مراسم "حناونو"(حنا بندان) hana_vano شرکت می کنند و دست و پای عروس و خود را حنا می گذارند. البته تا مادر داماد مبلغی به عنوان "پرترونه" par_tarona (گوشه روسری یا شال زنانه) به مادر عروس نپردازد نمی توانند اجازه مادر عروس را برای حنا گذاردن به دست و پای دخترش را بگیرند. بعد از پرداخت "پر ترونه" par _tarona مادر عروس اجازه می دهد که این مراسم بر گزار شود.
در این هنگام عده ای هم به رقص و پایکوبی به دور آتشی که در وسط افروخته اند مشغول هستند و آخر شب بستگان داماد در منزل عروس استراحت میکنند.
صبح زود بعد از صرف صبحانه مادر عروس حلوای زیادی از روغن حیوانی و آرد و شکر بعنوان پشت پای عروس درست میکند.
در این زمان مراسمی با اسب انجام میگیرد که این مراسم مسابقه ربودن حلوا از دست مادر عروس میباشد و به این صورت است که مادر عروس کاسه ای پر از حلوا را با یک دست بلند می کند و در یک جای معین می ایستد و سوار کاران با شروع مسابقه از دور به سوی او می تازند. حال هر کدام از سوار کاران زودتر به او برسد کاسه حلوا را از دست او میگیرد و با سرعت به اسب خود می تازد و دور می شود، و در حین اسب سواری از حلوا میخورد. حال اگر اسب سواری دیگر به او برسد او موظف است کاسه حلوا را به آن سوارکار بدهد، این سوارکار هم به اسب خود می تازد و در حین سوارکاری از حلوا می خورد و اگر سوارکاری دیگر به او برسد، می بایست کاسه حلوا را به او بدهد، و به همین ترتیب این مسابقه ادامه دارد تا اینکه کاسه حلوا خالی شود.
بعد از این مراسم خانواده عروس جهیزیه دخترشان را که شامل: فرش دستباف، لحاف تشک، نالی،بالشت (متکا )، "هور رسبو" hur_rasbo (نوعی خورجین یا کیسه بزرگی که از وسط دو دهانه دارد و در آن لباس، خوراکی و یا لوازم دیگر می گذارند و جنس آن از الیاف فرش است) "ماشته" (جاجم یا نوعی رختخواب پیچ که از پشم درست شده و رنگهای مختلفی بصورت چهار خانه در آن بکار رفته است) لباس و چیز های دیگری که احتیاج دارد و قبلا آماده کرده اند در "خنچه"khoncha (طبق جهیزیه) می گذارند و به همراه دخترشان که لباس نو پوشیده و سوار بر اسب، و آینه ای در جلویش قرار گرفته به منزل داماد می فرستند.
البته قبل از بردن عروس برادر داماد شالی را بدور کمر عروس بسته و هفت بار گره می زند. در این شال مقداری نان و روغن حیوانی یا پنیر قرارداده اند پس از آن برادر داماد دست عروس را گرفته و او را سه بار به دور "تژگا" Tazhga (تشگاه یا آتشگاه، چاله ایست که در آن با چوب آتش درست کرده اند) می چر خاند که به نیت پاکی و سعادت می باشد. ناگفته نماند هنگام چرخش عقد نامه را کنار "تژگاه " می گذارند.
رسم بر این است که هنگام بردن عروس عده ای از بستگان داماد سعی می کنند لوازمی را در هنگام رفتن از منزل پدر عروس بدون اینکه کسی متوجه شود به منزل داماد بیاورند. حال اگر خانواده عروس یا بستگانشان کسی را در هنگام برداشتن لوازم بگیرند، میبایست از آن لوازم چشم پوشی بعمل آورند و آنها را سر جایشان بگذارند. معمولا در اینطور مواقع خانواده عروس تمام لوازم قابل حمل را از نظر پنهان خواهند کرد. البته این رسم در گذشته بصورتی دیگر بوده و اکنون به این صورت در آمده زیرا که در گذشته اگر پدری جهت خواستگاری و همسر اختیار کردن برای پسرش به نزد پدر دختری میرفت، پدر دختر از او سوال می کرد که پسر شما مرد شب است یا روز؟ منظور این بوده که "آیا پسر شما دل و جرات بلند کردن لوازم یا غارت کردن دامها را در شب یا روز از منزل دشمنانش را دارد یا خیر"؟ که این خود در گذشته افتخاری محسوب می گشته است. پدر پسر در جواب می گفته "بله پسر من هم مرد شب است و هم مرد روز" حال این پسر می بایست گفته پدرش را به پدر دختر ثابت کند. مثلا اگر شده یک شب به منزل پدر دختر برود و بدون اینکه او بیدار شود فشنگی زیر سرش بگذارد و بیاید. در هر حال این رسم بصورت یاد شده بالا در آمده است.
خلاصه وقتی که می خواهند عروس را بیاورند برای عروس اسپند دود می کنند و او را در حالی که سوار بر اسب می باشد با جهیزیه و نواختن ساز و دهل و شلیک گلوله هوایی به همراه بستگان داماد و عده ای از بستگان خود عروس روانه روستای داماد میکنند.
اگر در بین راه عده ای پسر بچه جلوی راه قرار گیرند، آنقدر جلوی راه عروس می ایستند تا یک نفر که برای این منظور مقداری نقل و نبات و شیرینی یا سکه همراه خود دارد مقداری از اینها به بچه ها بدهد و آنها هم کنار کشیده و راه را باز میکنند. این رسم اکنون طور دیگری انجام میگیرد به این صورت که اگر در بین راه کسی در کنار جاده مشاهده گردد مثلا" چوپانان و عابرین، یک نفر از همراهان عروس در حال حرکت دستمالی از نقل و شیرینی به سوی آنها پرتاب می کند.
در نزدیکی روستای داماد عده ای از سوار کاران که با خود تفنگ حمل می کنند و قبلا" در روستای داماد بوده اند به پیشواز عروس می آیند و با شلیک گلوله هوایی و نواختن ساز و دهل به عروس خوش آمد می گویند.
در این هنگام بستگان عروس که برای همراهی کردن او آمده اند با اسب های خود به روستای داماد می تازند تا بلکه با شلیک گلوله گوسفند یا مرغ و خروسی را به حساب پدر داماد شکار کنند.
در این زمان صدای گلوله و هیاهوی مردان و زنان و صدای ساز و دهل و شادی مردم چنان شور و نشاطی دارد که قلم از وصفش عاجز است.
در جلوی پای عروس گوسفند ها سر می برند و داماد عروس را از روی زین به بغل می کشد، و او را با خود به "چیت جا" chiteja (چادر و حجله عروس) می برد.
در اینجا اگر داماد به عروس هدیه یا پولی نپردازد، عروس نمی نشیند. به این رسم "ری گشونه" ri goshona (صورت گشودن) می گویند.
در گذشته رسم بر این بود که مهمانان شرکت کننده در جشن عروسی با خود گوسفند و بز یا پول برای داماد می آوردند و خانواده داماد هم بعد از صرف ناهار یا شام به هر یک از مهمانان خود دستمالی پر از شیرینی و نقل و نبات می دادند.
اما اکنون معمولا بعد از صرف غذا یک نفر از طرف خانواده داماد سینی بزرگی بدست میگیرد و اول آنرا نزد بزرگ مجلس می برد و او هر چه قدر پول در سینی انداخت سایر مهمانان می بایست کمتر از آن پول در سینی بیندازند، و این خود برای محترم شمردن بزرگ مجلس است.
خلاصه بعد از صرف ناهار بستگان عروس با بستگان داماد به صحبت پرداخته و در باره شکار کردن امروز خود، بالحن شوخی خواهند گفت: "دیدید که تیر اندازان واقعی چه کسانی بودند."
معمولا بعد از این صحبتها بز یا گوسفندی را در فاصله بسیار دوری روی تپه می گذارند و با هم مسابقه تیر اندازی میکنند و بعد از آن بستگان عروس می روند.
صبح روز بعد مادر عروس همراه با یکی دو زن از بستگان خود جهت دخترش غذا می آورد که به این غذا شام عروس گفته می شود. و معمولا در این شام غذایی به نام "جوجوش" jujush یافت می شود که از آرد گندم (آرد آن به صورت ریز می باشد و با آرد نان فرق میکند) و زیره و روغن حیوانی و شکر درست می شود.
پس از سپری شدن سه روز بستگان داماد برای عروس غذایی بنام " گنم دونه" ganemdona (گندم دانه) درست میکنند که از انواع حبوبات می باشد و عده ای زن این غذا را همراه با عروس که مشک خالی از آبی در دستش است به لب چشمه می برند و همگی تا جایی که میتوانند از غذای گندم دانه می خورند و باقیمانده آنرا بروی زمین و آب چشمه می پاشند. سپس عروس هفت بار مشک را ازآب چشمه پر و خالی می کند. این رسم از گذشته ها بجا مانده چون آب، یکی از هفت آفریدگان یزدان پاک بوده است.
در هر حال هفت بار پر و خالی کردن آب از چشمه اکنون بخاطر پاک بودن آب و پاک زیستن عروس و آوردن هفت پسر می باشد.
بعد از سپری شدن هفت روز پدر و مادر عروس و عده ای از بستگان خود به منزل داماد می آیند و عروس را به منزل خودشان میبرند که بعد از چندی داماد برای آوردن عروس خود به منزل پدر عروس می رود. به این رسم "پاگشا" pagosha (پا گشودن) می گویند.
پدر عروس هم مقداری گاو و گوسفند و پول به دختر خود می دهد که به آن "باوونی" bawvoni (پدری) گویند، یعنی هدیه ای که پدر به دخترش می دهد. سپس عروس و داماد با هدیه ها به منزل خودشان برمیگردند.
بعد از مراسم "پاگشا" داماد می تواند همیشه به منزل پدر و مادر عروس برود. همچنین عده ای از بستگان عروس و داماد آنها را به منزل خودشان دعوت میکنند که به عنوان "پاگشا" می باشد.
- کلمات کلیدی:
- مراسم عروسی در لرستان
- لرستان
- رسوم وآیینهای
- آیینهای سنتی
- آداب