امام مهدی (عج):
من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم
۱۳۹۴/۱۲/۲۰ تعداد بازدید: ۲۲۶۰
جشنها و اعیاد در استان لرستان
میلاد حضرت رسول اکرم (ص)
مردم استان لرستان، در روز 17 ربیع الاول که مصادف با ولادت پیامبر اکرم(ص) امام جعفر صادق علیهالسلام مىباشد، جشن مىگیرند. در این روز خیابانها و بازارچهها و میادین شهر را چراغانى مىنمایند. شهر را با پرچم و پارچههاى رنگین تزئین مىنمایند. در شهرهاى مختلف مجالس جشن و سرور برپا مىگردد و با چاى و شیرینى از شرکت کنندگان پذیرایى مىشود.
در این مجالس برنامههایى چون مدیحه سرایى، آواز خوانى، شعر خوانى و سخنرانى اجرا مىگردد. در برخى منازل نیز مراسم میلاد حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله نیز برگزار مىگردد.
عید قربان
عید قربان یکى از اعیاد عبادى و اجتماعى بزرگ مسلمانان است. مردم لرستان به این روز اهمیت خاصى مىدهند و به مناسبت این روز ماه ذى الحجه را ماه قربانى کشان (قرونى کشو) مىنامند. کسانى که نذرى دارند براى رفع درد و بلا و همچنین و یا براى آمرزش اموات خود کسانى که حاجى دارند و یا کسانى که سالهاى قبل به حج رفتهاند اقدام به قربانى کردن گوسفند در روز عید قربان مىنمایند. در این روز بسیارى از مردم شهرها به منازل علما و روحانیون معروف شهر مىروند و عید را به آنها تبریک مىگویند.
در این روز کسانى که قربانى مىکنند، گوشت قربانى را بین خانوادههاى مستمند و یا همسایه تقسیم مىکنند. اگر گوسفند را براى اموات قربانى کرده باشند، با گوشت آن غذایى تهیه مىکنند و عدهاى را به صرف غذا دعوت مىنمایند. مدعوین نیز پس از صرف غذا براى متوفى فاتحه مىخوانند.
در بین عشایر نیز، گوسفندى را ماهها قبل براى قربانى انتخاب کردهاند. با فرا رسیدن روز عید، گوسفند را آب داده و دعاى مخصوص در گوش گوسفند خوانده مىشود و سپس گوسفند را ذبح مىنمایند.
در این روز خانوادههایى که حاجى دارند، مراسم جشنى برپا مىسازند و با حنا و شیرینى از مردم پذیرایى مىکنند.
عید غدیر
مردم استان لرستان روز هیجدهم ذى حجه را به مناسبت واقعه غدیر خم و معرفى حضرت على علیهالسلام به پیشوایى مسلمانان، جشن مىگیرند. مردم لرستان این روز بیش از سایر اعیاد گرامى مىدارند و در شهرها و روستاهاى استان آئین جشن و سرور برگزار مىشود. در این روز میادین شهرها، خیابانها و سردر مغازهها و اماکن عمومى و مساجد را چراغانى مىکنند و با پرچمها و پارچههاى رنگین شهر و روستا را آذین مىبندند.
مردم با تشکیل مجالس جشن و سرور در بازارچهها و بعضا در منازل و تکایا با شیرینى و چاى از شرکت کنندگان پذیرایى مىکنند. در این مجالس، برنامه هایى چون مدیحه سرایى، شعر خوانى و موسیقى محلى اجرا مىشود. در تکایا و مساجد و منازل نیز مراسم جشن و سرور بر پا مىباشد و از وعاظ جهت سخنرانى دعوت مىشود. رفتن مردم به دیدار علما در این روز مرسوم است. مردم به دیدار علما رفته و عید ولایت را به آنها تبریک مىگویند.
در این روز به سادات توجه خاصى مىشود. مردم به دیدار سادات رفته و با آنها روبوسى مىنمایند. معمولاً سعى مىکنند در این روز صورت هفت سید را بوسه بزنند و معتقدند که این عمل ثواب بسیار دارد. لازم به ذکر است که مردم استان انجام کارهاى خیر چون عقد و عروسى را به این روز موکول مىنمایند.
نیمه شعبان
مردم استان لرستان روز پانزدهم شعبان را به مناسبت تولد حضرت مهدى(عج) گرامى مىدارند و آن را از اعیاد بزرگ مىشمارند. در این روز همانند سایر اعیاد خیابانها و شهر را آذین بسته و چراغانى مىکنند و با برپایى مراسم جشن در مساجد و تکایا و حسینیهها و منازل این روز را گرامى مىدارند. شرکت در مراسم جشن، رفتن به دیدار علما، رفتن به اماکن مذهبى و زیارتگاهها، از جمله مراسم این روز مىباشد. توزیع شیرینى در بین مردم در سطح شهر و روستاها از سوى صاحبان مغازهها جلوه خاصى به شهر و روستا مىبخشد و همگان را به وجد مىآورد. برخى از خانمها که نذرى دارند، در این روز در منزل خود مجلس جشنى را برپا مىسازند و از مدعوین با شیرینى و چاى و میوه و ناهار پذیرایى مىنمایند.
در سالروز تولد سایر ائمه از جمله امام رضا علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام نیز در سطح استان در مساجد مراسمى برگزار مىگردد.
شب یلدا
«شب یلدا» یا «شب چله» بلندترین شب سال مىباشد. مردم لرستان همانند مردم سایر نقاط ایران در این شب دور هم جمع شده و جشن مختصرى برپا مىکنند. مردم این شب تنقلاتى را از جمله: گندم، شاهدانه، آجیل و میوههاى مختلف را تهیه مىکنند و به منزل بزرگ خانواده رفته و این شب را در کنار هم مىگذارند.
افرادى که وضع مالى شان خوب است در این شب گاو یا گوسفندى را ذبح مىکنند که به این رسم «کُشتى کُشان» گفته مىشود و سپس گوشت آن را [بین همسایگان، آشنایان و فامیل] تقسیم مىکنند.
نام دیگر شب یلدا (اولین شب دى ماه) اول قاهاره یا اول قارَه که برگرفته از شعرى است که در حلول جشن شب چله خوانده مىشود. داستان آن از این قرار است: موقعى که خانوادهها مشغول خوردن شب چره شب چله (گندم بریان و کشمش و کنجد) هستند پسران خانوادههاى دیگر که بین سنین ده تا بیست سالهاند هر کدام شالى را برداشته و بر پشت بام خانه همسایه مىروند و در حالیکه شال را از دیوار و یا ایوان خانهها آویزان کردهاند مىخوانند:
امشو اول قاهاره: امشب بلندترین شب سال است (اول قاهاره است)
خیره د حونهات باواره: خیر و برکت در خانهات ببارد
نون و پنیر و شیره: نان و پنیر و شیره (همواره در خانهات باشد)
کیخا حونت نمیره: بزرگ خانهات نمیرد (زنده باشد)
و آنقدر این شعر را تکرار مىکنند تا صاحب خانه متوجه حضور آنان شود و از تنقلاتى که براى شب چره خود دارد مقدارى را لاى شالِ آویزان شده بسته و تکان مىدهد که به این وسیله بچهها متوجه مىشوند باید شال را بالا بکشند و براى رفتن روى پشت بام همسایه دیگر عجله کنند. زیرا هر کس در این کار چالاکتر باشد سهم بیشترى نصیبش مىشود و گاهى صاحب خانه براى شوخى و مزاح پوست میوه، زغال، سنگ و یا چیزهایى بىارزش دیگرى را به شال ببندد و موجب خنده خانواده و دماغ سوختگى بچهها شود و این زمانى است که صاحب خانه شال را شناخته و مىداند که این شال دو یا سه بار آویزان شده است.
این کار گاهى موجب مىشود که لولهبخارى روى پشتبام چند لگد جانانه نوش جان کند و گوینده شعر اول قاهره با همین وزن به هجو صاحبخانه مىپردازد که:
امشو اول قاهاره خیر د حونهات نواره نون و پنیر و حلوا کیخا حونهات لنگ والا
امشب اول قاهاره (بزرگترین شب سال)؛ خیر و برکت در خانهات نبارد؛
نان و پنیر و حلوا در خانهات باشد (حلواى مرگ)؛ بزرگ خانهات بمیرد.
عید نوروز
رسمها و آئینهاى نوروزى از روزگاران کهن برجاى مانده و از نسلى به نسل بعد به ارث رسیده است و با دگرگونى شیوههاى زندگى، تکنولوژى بدون آنکه هویت خود را از دست دهد تحول یافته است. از آداب و رسوم کهن پیش از نوروز بایستى از پنجه، چهارشنبه سورى و خانه تکانى یاد کرد که در واقع پیش درآمد آماده سازى فضاى جشنهاى نوروزى است.
یک هفته قبل از نوروز مردم خود را براى عید آماده مىنمایند و به قول خودشان «کاردُرِسى» مىکنند. در طول این هفته به خانه تکانى مشغول مىشوند و در و پنجره و دیوارهاى خانه را گردگیرى و تمیز مىنمایند. البته این کار بیشتر بوسیله زنها و دختران انجام مىشود.
یکى دیگر از آئینهاى قبل از نوروز، آئین چهارشنبه سورى است. در لرستان دو آیین چهارشنبه سورى برگزار مىشده است. یکى چهارشنبه آخر ماه صفر که از اول شب چهارشنبه نوجوانان هر خانه کوزه مىشکستند و بر پارهاى از شکسته آن مقدارى اسپند و چند سکه به عنوان دفع شر و بلا و مرض در کوچهاى رو به قبله و در تاریکى آن را پرتاب مىکردند و بدون آنکه پشتسر را نگاه کنند از آن محل دور مىشدند.
در برخى از خانهها هم فال کوزه انجام مىشد. به این صورت که شب چهارشنبه هر کسى به نیتى مهره یا دکمه فلزى در کوزه مىانداخت و کوزه را شب زیر یک ناودان رو به قبله مىگذاردند و فرداى آن شب همه مرادمندان جمع شده و کوزه را دخترى در دامن پنهان مىکرد و دانه دانه مهرهها را از کوزه بیرون آورده در دست مىگیرد که کسى نبیند و یک نفر براى آن صاحب مهره یک فرد شعر از اشعار محلى مىخواند و صاحب مهره بایستى قصد و منظور خود را خوب یا بد از آن بیت شعر درک کند. فال گوش ایستادن هم یکى از کارهاى این شب بوده است. روز چهارشنبه پیش از برآمدن آفتاب، زنان با چادر و روى پوشیده به دباغخانه مىرفتند و اعمالى انجام مىدادند به نیت کسب محبت شوهر و یا شوهر دادن دختران (بختگشایى).
یک چهارشنبه سورى دیگرى نیز در این استان انجام مىگیرد که این آیین با آئینى که تقریبا در تمام ایران انجام مىشود یکسان است. همچون دیگر نقاط ایران، این جشن در لرستان در روز چهارشنبه آخر سال برگزار مىگردد.
شکوه برگزارى این شب رنگ و حال دیگرى داشته و دارد. زیرا همگان در آن شرکت دارند حتى در روستاها. در این شب فضا پر از صداى ترقه مىشود و آتش افروزى در همه کوچهها و خانهها انجام مىشود. از روى شعله پریدن و گاهى رقص و پایکوبى در کنار شعلهها مرسوم است.
در مراسم آتش بازى که بیشتر، بچهها و جوانان در آن شرکت مىکنند، حلقههاى آتشى درست کرده و از سر آن مىپرند و از آتش سرخى آن را طلب مىکنند و زردى و ضعف را نثار آن مىکنند.
در چهارشنبه سورى حاجىفیروز پیام آور نوروز و بهار، نشاط و سرورى به جشن مىدهد. نواختن سرنا و دهل در روستاها و هم در شهرها در این روز معمول بوده است. قاشق زنى یکى از مراسم این شب بود.
کاشتن سبزه نوروزى از دیگر آیین قبل از نوروز است. از نیمه اول اسفند دانههاى گندم، عدس، باقلا، تخمه سفید و کنجد را براى سبزه عید خیس مىکنند و یک هفته بعد آنها را در ظرفهاى چینى یا مسى با سلیقه و گاهى هم به اشکال هندسى مثلاً چهارترک یا شش ترک در اطراف و دایره (باقلا) در وسط، مىکارند و هر یک از ترکهاى آن نیز گندم یا عدس مىباشد.
کوزه سبزى هم معمول است. به این صورت که کوزه را با پارچهاى پنبهاى مىپوشانند، سپس تخمه سفید یا کنجد را در آب خیس کرده و بر روى کوزه به طور یکنواخت مىکشند و یک روز آن را مىگذارند تا بچسبد، پس از آن کوزه را پر آب مىکنند به طورى که آب موجب ریختن دانهها نشود. از نفوذ آب از دیواره کوزه و به تدریج دانهها سبز مىشوند.
گاهى بر گرههاى چرخى چوب قلیان نیز گندم مىکارند. مادر بزرگهاى خانواده نیز به تعداد و به نام کودکان خانواده و براى نوادگان گندم خیس شده را در پوسته تخم مرغ مىریزند و سبز مىشوند و پیش از تحویل سال آنها را به کودکان مىدهند که بر سفره هفتسین خودشان بگذارند.
از جمله کارهاى پیش از آیین نوروزى، دو شب ویژه مردگان است که هر خانوادهاى در این شبها براى شادى و آمرزش مردگان خود آیینى برگزار مىنماید. که این شبها بدین قرارند:
1. شب جمعه آخر سال یا آخرین پنج شنبه شب سال، که مردم بعد از ظهر روز پنج شنبه به گورستان رفته و بر مزار مردگان خود دعا مىکنند و خرما و حلوا پخش نموده و یا بر آنها شمع مىافروزند.
2. یک شب قبل از شب عید که آن را الفه [عَرَفه] مىنامند، نیز همگان به گورستان مىروند و براى گذشتگان خود طلب آمرزش مىکنند و خیرات مىکنند. اگر دو شب جمعه آخر سال و الفه پى در پى هم باشد هر دو شب برگزار مىشود.
در شب الفه یا یک شب پیش از شب عید، در هر خانواده پس از بازگشت از گورستان، به یاد مردگان حلوا مىپزند و نکته جالب آن است که به هنگام پختن حلوا وقتى روغن کاملاً داغ شد، به نام هر یک از مردگان یک مشت آرد در روغن مىریزند و نام آن مرده را هم بیان مىکنند.
پس از آماده شدن حلوا آن را بین همسایگان پخش مىکنند و اعتقاد دارند که در آستانه سال نو ارواح مردگان به خانهها مىآیند تا بدانند آیا به یاد آنها هستند یا نه؟ گاهى هم به نام و تعداد آنها در سقاخانه و اماکن مقدس شمع روشن مىکردند.
تهیه شیرینى نوروزى نیز یکى از مراسم جشن عید نوروز است. خانوادهها در گذشته اقدام به تهیه چند نوع نان شیرینى مىکردند که هنوز هم این روش و سنت برجاست.
از آن جمله نوعى نام شیرینى به نام «کاک» است که خمیر آن از آرد گندم است با آب شکر یا قند، که این خمیر با روغن گرم شده مالش (یا ورز) داده مىشود تا روغن کاملاً جذب خمیر شود. پس یک ساعت یک بانو که در پختن کاک مهارت دارد و اصولاً به کاک پز هم مشهور است و یک نفر از اهل آن خانه در کنار آتش و ساج نان پزى به پختن و تا کردن کاک مشغول مىشوند.
کاک پز «چونه» را بر پشت مجمعه مىگذارد و با چوب مخصوص (لله) آن را نازک مىکند و آن را بر ساج یا «تابه» داغ مىاندازد. زن دیگرى نیز پس از پختن آن را بر روى ساج، چهارگوش جمع مىکند و یا آن را به شکل لوزى مىبرد و بر روى آنها با آب زعفران کلمه «مرگ من نشکن» همچنین کلوچههاى مختلفى از جمله خرمایى، آردى و برنجى نیز مىپختند. امروزه بسیارى از خانوادهها هنوز هم کاک عید را مىپزند و پختن آن را به عنوان بخشى از جشن نوروزى خود مىدانند.
همان طورى که در همه جاى ایران معمول است، در لرستان نیز چیدن سفره هفت سین از مهمترین آیینهاى نوروزى است. حالا چه بر طاقچه و چه بر کف اطاق، به شکلى مفصل یا ساده چیده شود.
در شهر از قدیم سمنو، سپند، سیر، سبزه، سکه، سماق و سرمه بر سفره مىنهادند ولى امروزه با امکان دستیابى به سنبل و سیب و سایر سینها تغییراتى داده شده است. سفره را رو به افتوزنو یا آفتاب زنان یا مشرق و یا رو به جنوب پهن کرده و بر بالاى آن آیینه، در وسط یک کاسه چینى آب در میان بشقاب که یک یا دو ماهى کوچک در آن انداخته شده مىگذارند و بعد اطراف آن ظرفهاى محتوى (سین) به تعداد افراد خانواده شمع، کتاب آسمانى، گلاب پاش و دیوان حافظ گذاشته شده و ظرف سبزى و یک بشقاب تخم مرغ پخته رنگآمیزى شده و چند شاخه شکوفه یا بیدمشک، یک بشقاب نان شیرینى و کوزههاى سبزى آرایش شده و نارنج نیز از جمله چیزهایى است که بر سفره مىگذارند.
در کنار سفره در قدیم که برق نبود، یک لاله یا یک لامپا از چند ساعت قبل از تحویل سال یا سه روز یا بیشتر بایستى روشن باشد. امروزه از برق استفاده مىشود. از دقایقى پیش از تحویل سال و در هر ساعت از شبانهروز اعضاى خانواده با لباس نو در کنار سفره هفتسین مىنشینند، و در گذشته بزرگ خانواده دعاى تحویل سال را مىخواند، و به انتظار مىنشستند تا توپ تحویل شلیک گردد. سپس کوچکترها دست بزرگتران را در همان کنار سفره مىبوسند و به عنوان دشت نخستین سکه یا پول که قبلاً لاى قرآن گذاشته شده بر مىدارد.
این نکته قابل ذکر است که اگر خانوادهاى عزادار باشد سبزه مىکارند اما هفت سین را براى سال اول نمىچینند و دید و بازدید نمىروند. ولى اگر یک نفر از خانواده در سوگ خویشاوند خود سیاهپوش باشد حتما به هنگام تحویل سال جامه خود را عوض مىکند و پس از یک ساعت دوباره سیاه بر تن مىکند.
شام عید
در لرستان دو شب عید یعنى شب اول و دوم سال نو پلو مىپزند و بسته به این است که جشن خانواده و سنت دیرین چه باشد. مثلاً در یک خانواده حتما شب اول باقلاپلو و شب دوم چلو و خورش سبزى مىپزند و مىگویند جشن هر سال ما این است و کسى دیگر نوعى دیگر. اما حتما در هر دو شب برنج پخته مىشود. در برخى مناطق استان غذاهاى مخصوص این شب عبارتند از: آش دوغ، لى لى پلو، و... .
تهیدستان در جشن نوروز فراموش نمىشوند. خانوادههاى توانا شام عید همسایه یا افراد تهیدست را به صورت خشکه یا پخته در اختیار آنها مىگذارند.
اگر دختر و پسرى نامزد و یا عقد کرده یکدیگر باشند، از خانه داماد در شب عید یک مجمعه شام مخصوص عروس با یک خوانچه محتوى یک بشقاب سبزه و هدایاى نوروزى و شیرینى به خانه عروس مىفرستند و عروس باید شام خود را از آن صرف کند.
دید و بازدید نوروزى از دیگر آیینهاى جشن نوروز است که با آغاز سال نو آغاز مىشوند.
آغاز دید و بازدید بسته به ساعت تحویل سال است. اگر در نیمروز یا قبل از ظهر باشد در همان وقت و اگر دیرگاه یا نیمه سال باشد از بامداد روز بعد دید و بازدید آغاز مىگردد.
نخست به دیدار روحانیون برجسته شهر براى گفتن مبارکباد مىروند و هر یک از روحانیون به دیدارکنندگان یک سکه عیدى مىدهد و با شیرینى از بازدید کنندگان پذیرایى مىشود. آن گاه هر کس با خانواده به دیدار بزرگ خاندان مىروند و رعایت احترام بزرگتران لازم و حتمى است.
آنها که در طول سال با هم کدورتى داشتهاند به وساطت بزرگترها، کینهها را از دل بیرون کرده با هم آشتى و روبوسى مىکنند و مىگویند همان طورى که خانه تکانى شده باید دل تکانى و سینهتکانى هم بشود و کینهها و دشمنىها را نیز به دور ریخت.
در روستاها و مناطق عشایر نشین در روز اول فروردین همه مردان دسته جمعى به خانه مسنترین و معتمدترین فرد آبادى مىروند و پس از صرف چاى و شیرینى به صورت گروهى تمام خانههاى ده را مىگردند و عید مبارکى مىگویند. عید مبارکى زنان در روستاها و مناطق عشایرى پس از مردان آغاز مىشود.
شنبه به در و سیزده به در
مردم اولین شنبه سال را از بامداد یا بعد از صرف ناهار به باغ و صحرا مىروند. در این روز اغلب زنان و دختران در مکانهاى نظر کرده و مورد احترام «ننو» کوچکى به نیت بختگشایى و حاجت روایى مىبندند. اگر پس از ساعتى باد خاشاک یا پَر کاهى در آن مىریخت نشانه آن بود که حاجت روا خواهد شد. مردان به ورزش و دختران به تاب بازى مشغول مىشوند تا روز به پایان برسد.
در لرستان مراسم سیزده بدر را در روز چهاردهم فروردین برپا مىدارند و اعتقاد دارند که اولین روز نوروز روز ویژه است و سیزده روز پس از آن را باید حساب کرد و آیین سیزه به در را انجام داد.
به همین خاطر سیزده بدر را چهاردهم فروردین انجام داده و به آن چهارده بدر مىگویند و سیزده بدر رسمى کشور را سیزده بدر غریبهها نامیده و چهارده بدر را سیزده لُرها گفته و به صحرا مىروند.
البته در برخى از نقاط استان نیز سیزده بدر در روز سیزدهم نوروز برگزار مىشود. مردم برخى شهرهاى استان در این روز به مکانهاى سرسبز رفته و روز را در آنجا سپرى مىکنند.
در این روز مردم گیاهان سبز را به هم گره مىزنند و نیت مىکنند که سال خوب و خوشى را در پیش رو داشته باشند.
آئین سیزدهبدر در لرستان همانند سایر نقاط ایران یک جنبش و حرکت عمومى و نمایش زیباى سنت ایرانى است که مردم از بامداد و بعضى قبل از برآمدن آفتاب به باغ و صحرا مىروند.
عدهاى به باغهاى نزدیک و گروهى که وسیله نقلیه داشته باشند به جنگلها و دشتهاى اطراف مىروند، و جالب است که باغداران براى رفاه مردم، درهاى باغهاى پرشکوفه خود را به روى مردم مىگشایند.
جشن عروسى
از دیرباز واژه عروسى مترادف با شادى بوده و مردان و زنان همواره از عروسى و شب عروسى به عنوان به یاد ماندنىترین شبهاى عمرشان یاد کردهاند. به همین سبب، اغلب باورهاى این جشن، پُر سرور همراه آرزوهاى نیک و فالهاى نیکوست.
مردم برخى از نقاط استان مثلاً مردم بروجرد معتقدند که حناى شب حنابندان مُراد مىدهد. نیازمندان، آن را به نیت کارى خیر به انگشتان دست و پاى خود مىگیرند. حتى بىنیازان و شادکامان و سپید بختان نیز کف دست خود را به حناى آغشته مىسازند تا از شگون بهره گیرند.
اغلب لرستانیها معتقدند که عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بستهاند. همچنین این دیار بر این باورند که نبایستى روز عروسى شیئى در خانه شکسته شود چرا که شگون ندارد. در بسیارى از مناطق استان لرستان (بروجرد، چگنى، خرمآباد، ززو ماهر و و...)، خانواده داماد به عنوان نذر، وسیلهاى هر چند کوچک از خانه عروسى مىربایند که بعضى نیز معتقدند این دستبرد دوستانه بایستى کاملاً محرمانه باشد.
در باور مردم استان، هر روز خدا، داراى خصوصیاتى است و به همین دلیل روزى را براى سفر، روزى را براى نذر و دعا و غیره و روزى را هم براى شادى و برگزارى مراسم عروسى مناسب مىدانند.
بروجردىها، معمولاً عروسى خود را شبهاى جمعه برپا مىکنند و خصوصا شنبه شب و چهارشنبه شب را براى عروسى، خوش یمن نمىدانند. بختیارىها هرگز در شب شنبه عروس را به خانه داماد نمىبرند.
در منطقه بختیارى سه روز بعد از شب عروسى زنهاى آبادى، نوعروس را به سرچشمه مىبرند و از او مىخواهند تا هفت مشک آب را پر کند. آنگاه زنها این مشکها را که با دست نوعروس متبرک شده است به خانهها مىبرند تا مرادشان حاصل آید.
تقریبا در بین تمام مردم لرستان جوانى که دیر زن گرفته جایگاه کوچکى در اجتماع دارد. همچنین مردم لرستان، حضور زنان بیوه و زنانى که دو شوهر کردهاند را در محل آرایش و رتق و فتق امور عروسى بدشگون مىدانند.
در منطقه بروجرد، وقتى عروس مىخواهد پاى سفره عقد بله بگوید، پسرکى را روى پایش مىگذارند. به این نیت که فرزند اول نوعروس پسر باشد.
این باور را در ایل بختیارى [در برخى مناطق روستاى استان] و خصوصا در منطقه ززوماهرو به صورت دیگر مشاهد مىکنیم. وقتى روز عروسى، داماد براى بردن عروس مىآید بعد از این که عروس را سوار بر اسب کردند. پسر بچهاى را به آغوش او مىگذارند به نیت این که فرزند اولش پسر باشد.
تقریبا در تمام مناطق لرستان [به ویژه روستاهاى استان] در شب عروسى برادر عروس شالى به کمر عروس مىبندد و مقدارى نان در آن مىنهد با این آرزو که خانه داماد همواره پر از نان [رزق و روزى] باشد.
آیین عروسى
در هر یک از مناطق مختلف لرستان آییننامههاى عروسى [نحوه جشن عروسى و آداب و رسوم مربوط به آن] به شیوهاى خاص برگزار مىشود.
مراسم عروسى گرچه داراى وجوه مشترک فراوانى است ولى از نگاهى دیگر ویژگىهاى خاص آئینى هر منطقه را داراست که نمایانگر خصوصیات دینى ـ فرهنگى و گاه جغرافیایى قوم و طایفه مورد مطالعه مىباشد.
به عنوان مثال نافبرى و آیین دستمال (هنگامیکه در خانهاى نوزاد دخترى به دنیا مىآید، صاحبان خانواده پسر، دستمال نوزاد دختر مىبستهاند با این نیت که دختر نامزد پسر مورد نظر مىباشد) رسومى است که در تمام مناطق لرستان رسم بوده و هنوز هم جارى است.
با وجود اشتراکهاى فراوان میان آیینهاى عروسى در نقاط مختلف استان، تفاوتهاى فروانى نیز به چشم مىخورد. هم اکنون به ذکر چگونگى آیین عروسى در چند منطقه از لرستان مىپردازیم.
در برخى مناطق استان (نورآباد و...) کیفیت آیین عروسى از این قرار است که خانواده پسر جهت آگاه شدن از نظرات خانواده مقابل دو تن از ریش سفیدان محل را به منزل دختر مورد علاقهاش مىفرستد.
اگر خانواده موردنظر با وصلت موافقت کردند روزى را به عنوان «دستگیرونى» تعیین کرده و در روز مورد نظر مبلغ جهیزیه و شیربها را مشخص مىنمایند و موافقتنامه را طرفین با حضور چندین ریش سفید امضاء مىکنند.
بعد از مجلس دستگیرونى پدر و مادر دختر، داماد را براى صرف شام به منزل خود فرا مىخوانند. در آن شب داماد بایستى هدیه مناسبى براى پدرزن آینده خود همراه ببرد.
معمولاً هم سنگ این سوغات و گاه بیشتر از مبلغ آن از شیربها کم مىکنند. سپس مجلس عقد منعقد مىگردد.
شب قبل از عروسى در نورآباد شب حنابندان است که هزینه مجلس معمولاً از طرف داماد پرداخت شده و در خانه عروس برگزار مىشود در این شب پدر و مادر و فامیل نزدیک داماد که به خانه دختر دعوت شدهاند هر کدام هدایایى به عروس آینده خود مىدهند.
روز بعد از حنابندان داماد به همراه حدود صدنفر و گاه در حالى که یک یا چند دسته نوازنده آنان را مشایعت مىکند به طرف منزل عروس حرکت کرده تا با عزت و احترام عروس آینده خود را به خانه بخت بیاورد، سه روز پس از شب زفاف مادر عروس در حالى که توسط چند زن از اقوام مشایعت مىشود به طرف منزل جدید دختر خود رفته و در آنجا به اتفاق داماد و اقوام او غذایى را که خود پخته صرف مىکنند آنگاه داماد جوان نیز هدایایى به مادرزن و زنان همراه اعطا کرده و به همسر تازه خود اجازه مىدهد تا همراه مادرش به خانه پیشین باز گردد. چند روز پس از این آئین، خانواده عروس از داماد و همراهان دعوت مىکنند تا جهت بردن عروس خود براى صرف ناهار و یا شام به خانه آنها بروند.
در این روز پدر عروس هدیهاى مناسب به دختر خود مىدهد که بوونى نام دارد. از فرداى این روز رفت و آمد دو خانواده شکل عادى به خود گرفته و عروس مىرود تا پس از شرکت در مجالس دعوت خصوصى با اقوام شوهر خود آشنا شود.
در برخى از مناطق استان (مناطق کوهستانى، [عشایر]، بختیارى خصوصا ززوماهرو، شول آباد، برنوید و...) مراسم ازدواج بدین گونه برگزار مىشود: ابتدا، خانواده پسر بىآنکه رسما علاقه خود را به ازدواج با دختر مورد علاقه اظهار دارند سعى مىکنند بطور پنهانى از نظر دختر و خانوادهاش آگاه شوند که به این عمل اصطلاحا زیر به زیر مىگویند.
پس از حصول نتیجه مثبت براى دریافت رسمى نظرات آنان پیکى از جانب پدر و مادر پسر به خانه دختر رفته و موضوع خواستگارى را آشکار مىکند.
این اولین پیغام بر شادى پس از اعلام موافقت خانواده دختر از جوان هدیهاى دریافت مىکند و از این پس با فرستادن حلقه و یا انگشترى به خانه دختر روى او نشانه گذاشته و این بدان معناست که دختر نامزد دارد، در شب بله برون خانواده پسر تعدادى از ریش سفیدان و بزرگان طایفه را با خود همراه کرده و با اطلاع قبلى به منزل دختر مورد نظر مىبرد با موافقت رسمى بزرگ خانواده عروس، پاى داماد به خانه عروس باز مىشود.
در این مرحله که پسر جوان به دامادى خود امیدوار مىشود، یکدست لباس کامل زنانه به همراه یک سرى رخت و تن پوش به عنوان سررختى براى عروس و خانواده او هدیه مىآورد.
معمولاً برگزارى مراسم عقد و عروسى یکسال بعد از این آیین انجام مىپذیرد. ولى در این یکسال اگر دو طایفه فرد رو به موتى داشته باشند قبل از فوت او مراسم را برگزار مىکنند (بختیارىها مراسم عروسى را بعد از سالگرد متوفایشان برگزار مىکنند) بعضى از خانوادهها خصوصا اقوام وملاى آبادى را خبر مىکنند تا صیغهاى خوانده و پسر و دختر شرعا محرم شوند که بهر حال عروسى سال بعد برگزار مىگردد.
بختیاریها خصوصا اهالى ززوماهرو در روز عروسى جشنى، برگزار کرده و مهمانى مفصلى مىدهند. که هزینه و زحمت پخت و پز این غذا به عهده داماد و خانواده اوست و آن چنین است که چند تن از بستگان و نزدیکان داماد مقدارى روغن و برنج و قند و چاى را به همراه چند گوسفند به محل خانواده عروس برده و خود به طبخ غذا مىپردازند که این آیین را اصطلاحا «باروزى» مىنامند.
روز خرج بران روز تعیین شیربها و مهریه و چانه زدن براى کم یا زیاد کردن آن است، در این مجلس بزرگان دو طرف نقش اساسى را بازى کرده و پس از دریافت نظرات دو خانواده مبلغ نهائى را پیشنهاد کرده و آن را به دو خانواده اعلام مىدارند. وظیفه هر دو طرف قبول پیشنهاد بزرگان و ریش سفیدان است که در این لحظه داماد برخاسته و در حضور جمع دست پدر زن آینده خود را مىبوسد.
اما زبان گشو نیز آئینى است در ادامه همین مجلس و آن بدین صورت است که هنگامیکه داماد مقدارى از شیربهاى تعیین شده را (نقدى یا جنسى) در حضور یکى دو ناظر پرداخته و توافق نامه اولیه توسط ریش سفیدان و بزرگان خانواده دو طرف امضا مىشود و عروس نیز طبق رسم، معمول بایستى آن را توشیح فرماید تا در این هنگام او از امضاء توافق نامه خوددارى مىورزد و طبق رسم داماد هدیهاى به او مىدهد که پاى ورقه را امضاء نماید به این هدیه در اصطلاح عامیانه زبان گشونه مىگویند.
چنانچه دوران نامزدى پسر و دختر به عید نوروز بکشد، داماد به همراه والدین خود با عیدى مفصلى از قبیل یک گونى قند یک دست لباس، چند راس گوسفند، یک گونى برنج یک صندوق چاى و عطر و انگشتر و طلا به خانه پدر عروس رفته و ضمن بازدید و عید دیدنى هدایا را تقدیم مىدارد.
چنانچه بعد از عید و دریافت عیدانه نامزدى توسط داماد به هم بخورد عیدانه به هیچ وجه مسترد نخواهد شد، ولى اگر عروس و یا خانواده او پیوند را بهم بزنند بایستى مخارج عیدانه را بطور کامل به داماد پرداخت نمایند.
مراسم عقد معمولاً نزد ملاى محل و در صورت امکان نزد روحانى محضردار برگزار مىگردد.
روز عروسى داماد به تناسب مدعوین چندین راس گوسفند که گاه به پانزده راس مىرسد با مقدارى برنج و روغن و قند و چاى همراه چند فرستاده به خانه عروس روانه کرده تا فرستادگان غذا را طبخ نمایند.
در این روز سوارکارى و تیراندازى، چوب بازى و رقص با دستمال از جمله مراسمى است که انجام مىگیرد.
چوب بازى مراسم بختیارى بسیار دیدنى و جذاب است که معمولاً همراه با نواختن ساز و دهل صورت مىگیرد. کلاه وِرانى نیز از جمله بازیهائیست که در روز عروسى انجام مىگیرد و آن بدین صورت است که دو اسب سوار کنار هم مىتازند و هر کدام سعى مىکند کلاه دیگرى را بقاپد.
در این بازى جایزه از آن کسى است که کلاه سوار کار دیگر را برباید. هنگامیکه مىخواهند عروس را به خانه داماد بفرستند برادر عروس یا پسرعموى او شالى را به همراه مقدارى قند و نبات دور کمر خواهر و یا دخترعموى خود مىبندد که پس از آن تنها داماد است که حق باز کردن شال از کمر عروس خود را دارد و عروس و داماد در صبح فردا عروسى قند و نبات را به نشانه شیرین شدن زندگى آتیه خود مىخورند.
هنگامى که عروس را به خانه داماد مىبرند، جهیزیه را مقابل دید همگان تحویل داماد داده و آنگاه عروس و داماد را سوار اسب کرده و پسرکى را در آغوش مىگذارند به این نیت که فرزند اول او پسر باشد اسب از پیچ و خم کوچههاى باریک ده و یا فراز و نشیب جاده مالرو بین دو آبادى گذشته و به مقصد مىرسد، داماد پیاده مىشود اما تا عروس هدیهاى که معمولاً گاو و یا گوسفندى است پر ارزش، از پدر شوهر خود نگیرد از اسب پیاده نمىشود.
از هنگام پیاده شدن عروس تا ورود به خانه داماد آیین دیگرى بنام «برهکُشون» اجرا مىشود و آن بدین صورت است که معمولاً گوسفندى جلو منزل داماد سربریده و از عروس مىخواهند که از روى خون رد شود اما عروس پا جلو نمىگذارد تا تکهاى طلا از دست شوهرش بگیرد.
آنگاه قدم به زمین خونرنگ مىنهد. این در حالتیست که خانواده عروس گوسفند و طبقى حلوا را جهت پذیرایى میهمانان به خانه داماد فرستاده است.
در مراسم عروسى معمولاً نوازندگان و زنان آوازى دسته جمعى موسوم به هیوله مىخوانند و مردان جوان از سر شوق تیرهاى هوایى شلیک مىکنند.
بختیارىهاى ززو ماهرو برخلاف بسیارى دیگر از مناطق لرستان، زن و یا زنانى را در شب زفاف براى یافتن خبر در خانه داماد نمىگذارند.
از همان اولین روز پس از عروسى بستگان عروس به خانه او رفته و هدایایى به نوعروس مىدهند که به آن «رى گشا» مىگویند. عروس هم در مقابل، با بذل هدایایى مانند دستمال چیت که در چمدانى نگاه داشته لطف آنان را پاسخ مىگوید.
سه روز پس از عروسى، زنهاى آبادى جمع شده و نوعروس را با خود به سرچشمه برده و از او مىخواهند تا هفت مشک آب را پر کند. زنهاى اهل ده از این آب متبرک، با دست نو عروس پر شده مىنوشد و مرادشان را طلب مىکنند.
یکى دو روز پس از شب زفاف، داماد به همراه یکى از بستگان خود به خانه پدرزن رفته و دست وى را مىبوسد، در مقابل پدر زن نیز هدایایى به داماد و همراه او مىدهد این آیین را «داماد سلام» مىگویند.
عروس تا یک هفته در خانه داماد مانده و سپس، بستگان وى، او را به منزل پدر خود مىبرند و نوعروس یک هفته دور از شوهر خود، در خانه پدرى به سر مىبرد، آنگاه داماد به خانه پدر زن رفته و پس از صرف ناهار، همسرش را به منزل خود دعوت مىکند و بعد از این رفت و آمد عادى بین دو خانواده آغاز مىشود.
عروس هم که آخرین هدیهاش را که معمولاً شامل لباس و یا گوسفند و یا گاویست از خانواده شوهر گرفته و به کار روزانه خود مىپردازد. اما پس از این، نوبت اهل آبادیست تا با دعوت از خانواده جوان و پرداخت هدایایى در حد توان خود، آنان را در کشیدن بار زندگى کمک کنند. از دیگر رسوم مربوط به ازدواج مىتوان به «جاهل نشین» و «داماد سلام» اشاره کرد که در برخى از مناطق استان به ویژه در بروجرد رایج است.
جاهل نشین معمولاً دو شب قبل از عروسى است و آنهم بدین صورت که خانواده داماد، جگر گوسفندى را به روش خاص طبخ کرده و با دعوت از رفقاى مجرد اجازه مىدهند تا وى آخرین شب تجرد را با دوستان جوانش بگذراند. این جمع دوستانه تا نزدیکیهاى صبح به گفتگو و خنده و شادى پرداخته و آنگاه داماد را تا حمام مشایعت مىکنند.
داماد سلام، معمولاً سه روز بعد از عروسى، خانواده عروس، زوج جوان را با چندتن از اطرافیان داماد دعوت کرده و داماد به دست بوسى پدر زن خود مىرود، پدر عروس هم هدیهاى در خور به داماد و هدایایى نیز به همراه او داده و این گونه باب رفت و آمد، باز مىشود.
عروسان بروجردى نیز چند روز پس از عروسى به خانه پدر خود رفته و چند روزى را در آنجا، سر مىکنند.
در روستاهاى بروجرد نیز کمابیش همین آیین مرسوم است و عروسى در پنج مرحله مذکور انجام مىگیرد.
منتها هدایاى عروسى، کمتر توسط زنان و بیشتر بدست مردان پرداخته مىشود.
اهداء هدایاى عروسى در مراسمى موسوم به «دوه تو» صورت مىپذیرد و آن بدین صورت است که یکى از مردان سر و زبان دار، مقدارى آجیل و چندین دستمال به تعداد افراد مجلس با خود به میان جمع برده و ابتدا، جلو بزرگ و ریش سفید مجلس رفته و مشتى آجیل، به همراه دستمالى بدو داده و سینى را جلو او مىگیرد.
بزرگ قوم هم مبلغى به عنوان هدیه در سینى انداخته و مرد سینى بدست با صداى بلند اعلام مىکند، فلانى، چقدر هدیه داده و مىگوید «خونهاش او دو» یعنى خانهاش آبادان. و اینگونه سینى در مجلس گردانده مىشود. ضمنا هیچ کس نبایستى مبلغى بالاتر از هدیه بزرگ مجلس در سینى بیندازد که این خود توهینى بزرگ بدو محسوب مىشود.
عشایر استان و مردم برخى از نقاط از قبیل مردم روستاهاى جنوب و شرق بروجرد، مردم منطقه چغلوندى و... در مراسم عروسى خود از اسب و تفنگ استفاده مىکنند.
و اما ازدواج در مرکز استان لرستان یعنى شهرستان خرمآباد و روستاهاى اطراف آن بیشتر بر اساس پیوندهاى طایفگى، رفع کدورتها و قرابتها و هم خونىها و گاه پیوند با مال و مکنت بوده است، اگرچه امروز رسوم عروسى خرمآباد نیز دستخوش دگرگونىهایى شده است.
مراسم ازدواج در مرکز استان به ویژه در مناطق روستایى بدین شرح است:
در گذشته معمولاً پدر براى پسرش دخترى را به عنوان همسر انتخاب مىکرده است و طبیعتا بزرگ طایفه و یا بزرگ خانواده، به عنوان قاصد، یا صاحب اختیار، در مقابل ریش سفید، طایفه مقابل صحبت مىکرده است و حتى گاه دختر و پسر در محضر عقد نبوده و شىاى (مانند سوزن، سنجاق و...) را به نیابت از طرف داماد و عروس با خود برده و عقد را برگزار مىکردهاند. ولیکن امروزه شرایط کاملاً متفاوت است.
بستگان پسر به خانه دختر مورد نظر [که توسط پدر و مادر داماد و یا خود شخص انتخاب شده] رفته، تا در مورد شیربها، جهیزیه و مهریه صحبت کنند. مبلغ و حدود شیربها و جهیزیه و مهریه، بسته به توان و توافق طرفین متفاوت است، گاه شیربها زمین، پول نقد یا گوسفند، گاو و تفنگ تعیین مىشود.
به بستگان عروس نیز خلعتى از طرف داماد تعلق مىگیرد که گاه لباس و یا تفنگ است. سر سفره عقد داماد مبلغى موسوم به «دم چفتونه» براى گفتن بله به دختر مىدهد.
در گذشته، معمولاً عقد و عروسى در یک روز انجام مىگرفته ولى اینک، چند ماهى را بین مراسم عقد و عروسى فاصله مىاندازند. اگر بین عروسى، یکى از اعیاد پیش آید، معمولاً داماد، عیدانهاى به خانه همسر آینده خود مىبرد.
اگر دو دلداده اهل ده باشند، در این مدت نیز پسر، بایستى در کارهاى کشاورزى به پدر زن آینده خود کمک کند. شب عروسى معمولاً داماد بر اسبى سوار شده به همراه عدهاى از همراهان به خانه عروس مىرود. و معمولاً پسرى کوچک را به نیت اینکه فرزند اول عروس پسر باشد جلویش راهى مىکنند.
وقتى عروس، قدم به خانه داماد گذاشت، بر سرش نقل و سکه ریخته و زنان کل مىزنند. مردان نیز در کنار آبادى، همراه با نواى ساز و دهل به سوارکارى و تیراندازى مشغول مىشوند و [در گذشته] چنین رسم بوده اگر سوار، بز و یا مرغى را زد، حیوان شکار شده از آن او مىشده است. پس از سوارکارى و تیراندازى و رقص و پایکوبى، مردان و زنان در مکانهایى جداگانه مىنشینند تا شام صرف شود.
بعد از صرف شام، خانواده داماد مهمانان را به خانههاى خود روانه کرده خواص مىماندند. تا عروس و داماد را به حجله روانه کند. صبح فرداى عروسى، عسل و نیمرو و زیره جوش به عروس و داماد خورانده مىشود. این صبحانه را خانواده عروس تهیه کرده و عموما توسط نوجوان و یا زنى به حجله برده مىشود.
در این روز داماد به اتفاق یکى از بستگان خود، جهت دستبوسى به خانه پدر عروس رفته و در آنجا دست پدر زن خود را بوسیده و در این مراسم پدر عروس، هدایایى را که از قبل براى داماد و همراهان تهیه کرده است تحویل مىدهد. این هدیه در قدیم شال و سترهاى بوده و امروز قواره کت و شلوار و یا ساعتى مچى مىباشد.
یک هفته بعد از این روز مادر عروس به خانه داماد خود مىرود و دختر را به عنوان پاگشا به خانه خود دعوت مىنماید. معمولاً چند روز پس از پاگشا داماد به خانه پدر زن رفته و نوعروس را به خانه مىآورد و این گونه زندگى عادى آنها آغاز مىشود.
- کلمات کلیدی:
- جشنها
- اعیاد
- فرهنگ
- استان لرستان