«جوانی کجایی که یادت به خیر» این جمله معروف پدربزرگم بود که گاه و بیگاه به زبان می آورد و از دوران جوانی پرشور و نشاطش می گفت. هر وقت از اوضاع کار و تحصیلم گله و شکایتی داشتم می گفت تو جوانی و این بزرگ ترین سرمایه است، در مسیر درست که باشی کار و تحصیلت هم نتیجه می دهد؛ قدر این جوانی را بدان، نکند به سن من برسی و آن وقت دلت برای فرصت های سوخته و روزهای از دست رفته بسوزد، بعد از خودش می گفت که چطور یک تنه به پایتخت آمده، درس خوانده و کار کرده و برای خودش کسی شده.
خدا رحمت کند او را که می گفت جوانی بهار عمر توست، و سالی که نکوست از بهارش پیداست...
فرقی ندارد که در نقش دختر یا پسر یک چاردیواری باشید یا اصلا در نقش پدر و مادر همان چاردیواری؛ مهم این است که سن شما در بازه جوانی باشد تا بتوان این روز را به شما تبریک گفت.
جوانی و هویت یابی
خانم زهرا بابایی کارشناس ارشد روان شناسی بالینی درباره هویت یابی در دوران جوانی می گوید: هویت یابی فرآیندی است که طی آن نوجوان تعهدات خود را در زمینه های مختلف مشخص می کند و ارزش ها و اهدافی را برای خود تعریف کرده و نسبت به آنها پایبند می ماند، هرچند مناسب ترین زمان برای هویت یابی دوران نوجوانی است، با این حال برای کسانی که هنوز راه و مسیر روشنی در زندگی خود نیافته اند، هنوز دیر نیست. جوانان می توانند با بهره گیری از تجربیات دوره نوجوانی خود مانند ارتباط با گروه همسالان، دوران تحصیل در دبیرستان، تجربه کنکور و حتی تفریحات مربوط به آن دوران مسیری روشن و هدفدار برای خود انتخاب کنند. به عنوان مثال جوانی که در انتخاب دوستان خود ملاک و معیاری مشخص نداشته است در این دوران می تواند با توجه به دوستی های گذشته و نتایج حاصل از آنها، ضررها و سودهای ناشی از ارتباط های گذشته خط قرمزهای جدیدی برای خود وضع کند.
جوانی و انتخاب مسیرهای تحصیلی و شغلی
بابایی در رابطه با انتخاب رشته تحصیلی و شغلی می گوید: جوانان برای یک انتخاب درست باید علاقه، ظرفیت و توانایی های خویش، تجربیات گذشته، و همچنین نیاز جامعه را در نظر بگیرند، در صورتی که رشته مورد علاقه آنها موقعیت شغلی مناسبی را برایشان فراهم نمی کند، باید بدانند که به عنوان یک جوان توانایی این را دارند که در مسیرهای مختلف به علایق خویش رسیدگی کنند. علاقه به یک رشته دانشگاهی نباید افراد را محدود کند که حتما در همان رشته هم شاغل باشند، بلکه فرد می تواند در یک رشته تحصیل کند و در زمینه ای دیگر شاغل باشد در حالی که به هر دوی این انتخاب ها علاقه مند است. مثلا اگر کسی به هنر و همچنین رشته های فنی علاقه مند است برای انتخاب خود انعطاف بیشتری دارد، چراکه خودش انتخاب می کند در کدام یک تحصیل کند و کدام یک را در بازار کار بیاموزد. گذراندن دوره های حسابداری، کامپیوتر، زبان انگلیسی و فنون مختلف مثل نقاشی یا جوشکاری دست جوانان را باز می گذارد تا تمام توان، انگیزه و استعدادهایشان را در یک رشته صرف نکنند در عوض در سنین پایین تری به استقلال مالی دست پیدا کنند.
جوانی و خط قرمزهای ارتباط
با توجه به این که شبکه های ارتباطی به طور گسترده ای رو به فزونی است، چگونگی برخورد و رفتار در این شبکه ها امری است که باید مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از روابط دوستی، کاری و گروه های تفریحی در همین شبکه های اجتماعی شکل می گیرد. بابایی درخصوص نوع رفتار در شبکه های اجتماعی مجازی می گوید: توصیه می شود به جای این که جوانان وقت و انرژی خود را برای ساعات متمادی صرف شبکه های اجتماعی مجازی کنند که شرایط مناسبی برای شناخت را فراهم نمی کند، بهتر است در اماکن عمومی مثل فرهنگسراها، باشگاه های ورزشی، ادبی و هنری و... گروه هایی را تشکیل دهند و سعی کنند طی تجربیات گروهی و نه تجربیات پنهانی، به شناخت دست پیدا کنند. آنها باید بدانند روابط دوستانه به اندازه سایر انتخاب های مهم زندگی اهمیت دارد، یعنی همان طور که جوانان برای انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب همسر و انتخاب شغل خود قانون و قاعده ای را تعریف کرده اند، برای وارد شدن به هر ارتباط جدید نیز باید براساس خط و مرزهای تعریف شده ای رفتار کنند. این خط و مرزها بر مبنای تجربیات شخصی خود و دیگران، ارزش ها و باورهایی که به آنها پایبندند، فرهنگ و ارزش های خانوادگی تعریف می شود.
جوانی و نشاط
بابایی درباره سبک زندگی بانشاط می گوید: سبک زندگی نشاط انگیز، با شادی موقتی و گذرا متفاوت است؛ شادکامی یک احساس پایدار در طول زندگی افراد است. عوامل زیادی دست به دست هم می دهد تا سبک زندگی افراد را پرنشاط کند. ازجمله هدفمند بودن افراد به زندگی آنها معنا می بخشد و فرد را به تکاپو و تلاش برای رسیدن به اهداف وادار می کند. حلقه های دوستی نیز در بالا بردن شادکامی در طول زمان تاثیرات زیادی دارند، همان طور که دوستان شاد می توانند به همدیگر شادی منتقل کنند، دوستان ناراضی و غصه دار هم همین احساسات را به یکدیگر منتقل می کنند، بنابراین یکی از راه های شادتر بودن انتخاب درست همنشین است، همنشین شاد باعث افزایش نشاط و انرژی می شود و همنشین افسرده، غم و اندوه را به خاطر می آورد. یکی دیگر از راه های افزایش نشاط ورزش است، مطالعات نشان می دهد ورزش کردن به طور مرتب، می تواند افراد را از افسردگی و بی حوصلگی خارج کند، ضمن این که ورزش به تنهایی خودش یک تفریح سالم محسوب می شود.
جوانی و ازدواج
جوانی بهار عمر است و این بهار با وجود یک همدم و همراه تمام عمر را پربار و پربرکت می کند. بابایی درخصوص ازدواج در سنین جوانی می گوید: درست است که سن بالا در پسران، مانع بزرگی برای ازدواج محسوب نمی شود، اما باید این را هم در نظر داشت که یک مرد سی ساله به نسبت یک مرد چهل ساله، دارای توان روحی و جسمی قوی تری است.
ازدواج در سنین بالاتر فرصت زندگی مستقل و خانوادگی را کاهش می دهد، ضمن این که سبب می شود فاصله سنی فرزندان با والدین زیاد باشد.
کانونی گرم به نام خانواده
ساعتش را برای پنج و نیم کوک کرده بود. مثل هر روز باید صبح زود راهی دانشگاه می شد، تا ظهر کلاس داشت و بعد باید به محل کارش می رفت.کلی زحمت کشیده بود تا این کار نیمه وقت را به نام خودش ثبت کند، نزدیک غروب که تعطیل می شد دیگر رمقی برای هیچ کاری نداشت، خسته و کوفته به خانه می رسید و شامش را خورده نخورده، به خواب می رفت. آخر هفته ها هم به قول خودش باید تلافی هفته را درمی آورد. همین تلافی درآوردن باعث شده بود از صبح تا ظهر در رختخواب باشد و از ظهر تا شب پای تلویزیون.
این قصه هر روز جوانکی است که می خواهد زود به همه چیز برسد. این که درس می خواند و پشتکار خوبی دارد و با همین سن و سال کم مستقل شده خوب است، اما یک جای داستان غلط است؛ آنجایی که فراموش کرده یک جای کوچک هم برای خانواده باز کند! آنجا که غرغرهای صبح زود بیدار شدن و ناله های خستگی های روزانه را برای مادر و پدر دارد، اما خنده های شاد و تفریحات گاهگاهی اش سهم دوستان و همکاران و همکلاسی ها شده. راستی شما چقدر در شادی والدین تان سهم دارید:
دانشجو بودن یا شاغل بودن هر دو برای پدر و مادر لذتبخش است: درواقع آنچه آنان را خوشحال می کند زندگی با برنامه و هدفمند شماست چه در حال درس خواندن باشید و چه در حال کار کردن.
خریدن هدیه: هدیه دادن در روز پدر و روز مادر که هنر نمی خواهد اگر واقعا دوست دارید آنها را شاد کنید، گاهی از لابه لای حرف هایشان پیدا کنید، چه چیز را دوست دارند که خریدنش را به هر بهانه ای به تاخیر انداخته اند.
تفریحات دسته جمعی تدارک ببینید: شاید دیدن یک فیلم در سینما با دوستان تان بیشتر خوش بگذرد اما شاد کردن دل والدین تان حتما ارزش بیشتری دارد. نیاز نیست خرج زیادی روی دست خودتان بگذارید اصلا همان دم پختک معروف مادرجان هم در پارک سرکوچه خودش یک تفریح دسته جمعی است. ضمنا دقت کنید برای دعوت کردن والدین تان به سینما یا تئاتر یا هر تفریح دیگری سلیقه آنها را در نظر بگیرید نه سلیقه و انتخاب خودتان را.
باهم حرف بزنید: نگذارید کلاس و دانشگاه و کار و خستگی بین شما دو نسل یک فاصله طولانی بیندازد، ضمن این که به نظراتشان احترام می گذارید درباره اتفاقات ریز و درشت با هم حرف بزنید. به این نکته هم توجه کنید که این یک صحبت خانوادگی است نه یک بحث سیاسی یا اقتصادی سرنوشت ساز. پس در مقابل نظراتشان کمی تواضع کنید و گاهی به جای تند و تیز جواب دادن، سکوت کنید.
از دستاوردهایشان تعریف کنید: هر چیزی که در حوزه تخصصی والدین تان وجود دارد، قابلیت تعریف و تمجید دارد، مثل دستپخت مادرتان یا توانایی پدرتان در تعمیر لوازم خانگی. حتی اگر دست پخت مادر یا توانایی پدر مثل قبل نیست باز هم از آنها تعریف کنید.
گاهی خریدهای خانه را شما انجام دهید: اگر همیشه پدر و مادرتان به تنهایی خرید می کنند، این کار شما آنها را بسیار خوشحال می کند.