فلسفه حجاب از مسائل مهمی است که آگاهی از آن می تواند یکی از پایه های تحقق فرهنگ پوشش اسلامی گردد و به آن عمق و معنا بخشد، زیرا به این سؤال مهم بانوان که « چرا باید با حجاب باشیم» پاسخ می دهد.
امروزه با وجود سوء استفاده هایی که دنیای غرب از وجود زن دارد، به خوبی می توان به رمز تأکیدات دین اسلام بر حجاب و فلسفه و فواید آن پی برد. آیا زن این حقیقت عریان و کالامنشی است که در دنیا به نمایش آمده است؟
با نگاهی به آموزه های اسلام می توان دریافت که زن از دیدگاه اسلام دارای شخصیتی شایسته و جایگاهی والا و الهی است که می تواند مدارج کمال را طی کرده و به مراتب عالی انسانیت بار یابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت یعنی خلیفه و جانشین خدا گردد.
وجود زن زینت بخش آفرینش انسان است و افق روح او تجلی گاه رحمت. دامن زن مدرسه بشر است و کمال مرد بدون او ممکن نیست. زن مظهر ظرافت و وجود جمال آفرینش است. اصلاح جامعه در گرو تقوای زن و محیط خانواده کلاس درس اوست. و بر همین اساس زن مربی بشر است و می تواند با تربیت فرزند صالح ، امتی را رهایی بخشد.
زن اگر موقعیت خود را در نظام آفرینش بیابد ، حقیقت و ارزش خود را درک کند ، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا می رود از پوشش دینی به عنوان یک نیاز جدی بهره می گیرد و هرگز جامعه را صحنه نمایش تن و تحرکات جنسی خود قرار نمی دهد.(1)
با همه وجود جای تأسف است که چرا هنوز برای بسیاری از زنان ، بخصوص در جوامع شهری ، خروج از عروسکی زیستن و ساختگی بودن، نیز پذیرش پوششی که بتواند جامعه و آنها را از فساد حفظ نماید مسئله ای است بس سنگین ؟ مگر نه این است که لباس باید برای انسان باشد و نه انسان ابزاری برای عرضه پوشاک؟ پس چرا ممانعت ازغربی بودن ، و جامعه را به بی بند و باری کشاندن برای بعضی موجب دلخوری و مخل آزادی است؟ چرا هنوز که هنوز است به کار گرفتن کلمات فرنگی و اصطلاحات سوغاتی غربی در محاورات روزمره و مقالات و سخنرانی ها نشانه کمال فرد و علامت رشد او تلقی می شود؟
مگر نه این است که برای مسلمان ، کافر و حرکاتش بی ارزش است و تشبیه به آنان زشت و گناه؟ پس چرا مسلمان گناه را صواب می شمرد ؟ چرا علی رغم همه ممنوعیت ها و محدودیت های ایجاد شده به وسیله دولت ، باز پاره ای از اصناف، توزیع گر و حتی تولید کننده پوشاک ، خوراک و وسایل غیر ضروری غربی و ناسازگار با شئونات اسلامی اند و بازارشان نیز چندان بی رونق نیست؟
حجاب به هر شکل و رنگ و نمود مقبول که باشد، از مهم ترین عواملی است که مانع نفوذ شعاع نظر نظر بازان و توجه آنها به اندام زن می باشد و در نتیجه زمینه ی ظهور و فعالیت انگیزه های عاطفی و فعالیت غریزه جنسی را در روابط اجتماعی از بین می برد و موجب کاهش تنش های حاصل از تحریک شهوت جنسی در مردان می شود.
به همین جهت در اسلام حجاب هم به عنوان دژ حفاظت زن و تأمین امنیت روانی و اجتماعی او مطرح است و هم برای حفاظت مردان از انحراف فکری و گرفتار شدن در توهمات حاصل از تحریک عاطفی غریزه جنسی می باشد.(2)
حجاب و فعالیت های اجتماعی
قرآن عفت دختران شعیب را در حال چوپانی و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو می کند. عفت و پاکدامنی مریم را در معبدی که همگان چه زن و چه مرد به پرستش می آیند ، می ستاید و ...
پس حجاب و پوشش به معنی انزوا و گوشه گیری نسیت و اصلا با حضور اجتماعی منافاتی ندارد، بلکه همه ی زنان نمونه ی قرآن در متن فعالیت و پویایی جامعه هستند. در کشور عزیزمان پس از انقلاب اسلامی ، زنان با حجاب و پوشش اسلامی را می بینیم که در همه جا حاضرند ؛ در اداره ها ، کارگاهها ، راهپیمایی ها ، دانشگاه ها ، رادیو و تلویزیون ،سینما ، بیمارستان ها ، مراکز بهداشتی ، مخصوصا در مراقبت های پزشکی برای مجروحان جنگی و ....
کوتاه سخن اینکه وضع موجود در کشورمان پسخ دندان شکنی است بر همه ی ایراد ها ، چرا که فلاسه گفته اند بهترین دلیل بر امکان چیزی ، وقوع آن است.
دو ویژگی مهم لباس
« یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشا؛(3)
ای فرزندان آدم ! لباس برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه ی زینت شماست.»
قرآن دو ویژگی مهم لباس را مطرح می کند: یکی پوشش اندام که خود ثمرات زیادی دارد ، دوم لباس مایه ی زینت است برای بشر.
اما متأسفانه در عصر ما جنبه های فرعی و حتی نامطلوب و زننده ی لباس شیوع و گسترش یافته که فواید اصلی لباس را تحت الشعاع خود قرار داده است.
متأسفانه لباس که عاملی بود برای حفظ بشر از خطرهای مختلف ، امروز تبدیل شده به وسیله ای برای به خطر افتادن بشر ؛ و از این رو تجمل پرستی ، توسعه ی فساد ، تحریک شهوات ، خودنمایی و تکبر ، اسراف و ... را می توان مصداق چنین رویکرد جدیدی دانست؛ گاه بعضی از لباس ها به همه چیز شبیه است جز به لباس ، که اینان این گونه لباس را به هر عنوانی می پوشند جز به عنوان لباس پوشیدن و پوشش بدن.
فطری بودن حجاب
در قرآن آمده است:
« فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوأتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه و ناداهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین؛ (4)
... چون از آن درخت تناول کردند زشتی هایشان ( مانند عورات و سایر زشتی های پنهان ) آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند ... »
قرآن کریم حجاب و پوشش را هدیه ای آسمانی می خواند:
« یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون ؛(5)
ای فرزندان آدم ! ما لباسی را که ستر عورت شما کند و جامه های زیبا و نرم برای شما فرستادیم و لباس تقوا نیکوترین جامه است. این سخنان همه از آیات خداست باشد که خدا را یاد آرند.»
قرآن کریم ، برهنگی و کنار گذاشتن لباس را دامی می داند که شیطان در مسیر انسان قرار داده ، آن را مخالف با فطرت بشر می داند و انسان ها را از فرو افتادن در چنین دامی بر حذر می دارد. در سوره ی اعراف آمده است:
« یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما أخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما سواتهما انه یراکم هو و قبلیه من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لایؤمنون؛(6)
ای فرزندان آدم ! مبادا شیطان شما را فریب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباس شان را از تن شان بیرون آورد و قبایح آنان را در نظرشان پدید آورد . همانا شیطان ، خویشان و بستگانش شما را می بینند در صورتی که شما آنها را نمی بینید. ما شیطان را دوستدار آنان که به خدا ایمان نمی آورند، قرار داده ایم.»
با توجه به فطری بودن گرایش به پوشش و تناسب قوانین الهی با غرایز و فطریات بشر، حجاب در همه ادیان الهی تشریع شده است. تاریخ نگاران نیز وجود حجاب را در بین پیروان ادیان الهی گزارش کرده اند.
«ویل دورانت» مورخ مشهور ، در مورد حجاب زنان یهودی می نویسد:« در طول قرون وسطی یهودیان همچنان نسوان خویش را با البسه ی فاخر می آراستند لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت.»(7)
او می نویسد: « اگر به نقص قانون یهود می پرداخت ، چنان که مثلا بی آنکه چیزی بر سرداشت به میان مردم می رفت ، و یا در شارع عام نخ می ریست یا با هر سنخی [ = گونه ای ] از مردان درد دل می کرد یا .... در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را اطلاق دهد.»(8)
دکتر «مناخم برایر» (9) استاد ادبیات کتاب مقدسی در دانشگاه یشیوه (Yeshiva ) در اثرش به نام « زنان یهودی» آورده است:
« زنان یهودی را رسم بر آن بوده است که بدون روسری از خانه بیرون نروند. آنها حتی گاهی اوقات جز یک چشم خود تمام صورت را می پوشاندند»(10)
از سوی دیگر براساس گفته کتاب « زن به ظن تاریخ» زنان اشکانی را بر بالای لباس های خود چادر می پوشیده اند. ( 11)
همچنین زنان عهد ساسانی ، گاه چادری گشاد و پرچین به سر می کردند که تا وسط ساق پا می رسید. نقش هایی که از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ساخته شده، نشان آن است که هر یک از این بانوان ، چادری به خود پیچیده دارند.(12) در شاهنامه فردوسی نیز پوشش زن ایران باستان، توصیف شده است ،آنجا که شیرین ،همسر خسرو پرویز، در بارگاه « شیرویه» می گوید:
بدانگه که من جفت خسرو شدم
به پیوستگی در جهان نو شدم
بگفت این و بگشاد چادر ز روی
همه روی ماه و همه پشت ، موی
مرا از هنر موی بد در نهان
که آن را ندیدی کس اندر جهان
نمودم همه پیشت این جادویی
نه از تنبل و مکر و از بد خویی
نه کس موی او پیش این دیده بود
نه از مهتران نیز بشنیده بود(13)
پوشیده چادر نه تنها در ایران که در دیگر مناطق نیز از دیر زمان رایج بوده است. «جرجی زیدان» دانشمند معروف مسیحی ، در مورد حجاب زنان اروپا می گوید:
« اگر مقصود از حجاب ،پوشاندن بدن به وسیله چادر و روسری و ... است ، این موضوع قبل از اسلام و حتی پیش از دین مسیح در اروپا معمول بوده و مسیحیت هم در آن تغییری نداده است»(14)
نویسنده کتاب فرهنگ البسه مسلمانان نیز از بوکینگهام که مسافرت هایی به بین النهرین داشته ، نقل می کند: « زنان این دیار ، چادر بزرگی از ابریشم مشکی ، همان طور که در میان زنان توانگر قاهره موسوم است ، می پوشند.» (15)
همین نویسنده با نقل اینکه در تصویرهای سفرنامه « ویت مان» ( سفرهایی به ترکیه آسیایی ، سوریه و مصر) یک حبر( چادر ابریشمی سفید رنگ) دیده می شود ، می نویسد:
« این مسافر در صفحه 274 گوید : در اوقات دیگر ، زنان چادر یا روپوش فراخ سیاهی می پوشند که تقریبا تمام بدن را می پوشاند و تا پاشنه های پا پایین می آید.»(16)
امروزه نیز این پوشش در بیشتر کشورهای عربی و از آن شمار عربستان ، سوریه ، الجزایر ، عراق و بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس معمول است.
تا پیش از سال پنجم هجری ، بر زنان مسلمان واجب نشده بود که حجاب داشته باشند. در این سال ، خداوند حکم حجاب را بر زنان رسول گرامی اسلام (ص) قرار داد و به مؤمنان دستور داد هر گاه از همسران پیامبر چیزی خواستند، از پشت پرده بخواهند:
« و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب؛ (17)
هر گاه از زنان رسول متاعی می طلبید ، از پس پرده بخواهید .» (18) سپس آنها را از تبرج و خودنمایی باز داشت.
اصولا روش قرآن کریم در بعضی از احکام ، تشریع تدریجی است. پس از این تاریخ حکم حجاب صادر می گردد و در مرحله بعد ، همه زن های مؤمن به پوشاندن زینت های خویش از چشم نامحرمان وظیفه می یابند:
« وقل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتنهن الا ما ظهر منها ؛(19)
ای رسول ، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را ، جز آنچه قهرا ظاهر می شود ، بر بیگانه آشکار مسازند.»
واژه «زینت» به طور مطلق از مفهومی عام برخوردار است که هم زینت طبیعی ( خلقی) و هم زینت اکتسابی (عارضی) را شامل می شود.
خلیل بن احمد فراهیدی می گوید :
«زیبایی ، نقیض زشتی است ... و زینت ، هر آنچه را به واسطه آن آراسته شود، در بر دارد.» (20)
فخر رازی نیز در این باره می نویسد:
« بدان زینت نامی است بر زیبایی های مخلوق که خداوند آفریده و همین طور به آنچه انسان به وسیله آن آراسته و مزین می شود ، مثل لباس و ... اطلاق می شود.»(21)
آیه شریفه بالا ، زن را مأمور می کند که زینت هایش را بپوشاند و آنها را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. البته این حکم عام ، در ادامه آیه در دو بعد ، تخصیص خورده و شامل استقناهایی می گردد. عبارت « الا ما ظهر منها» اولین استثنا را بیان می کند. از این جمله نتیجه گرفته می شود که زینت زن به دو دسته زینت هایی که به طور طبیعی آشکار است و زینت هایی که به طور معمول پنهان است ، تقسیم می گردد. در اینکه غیر وجه و کفین ( دست ها از مچ به پایین) از زینت های پنهان زن به شمار آمده و پوشانیدن آنها واجب است، از لحاظ فقه اسلامی هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت ، جزء ضروریات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و نه از نظر فتواها ، در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد. (22)
فضیل بن یسار می گوید : از امام صادق (ع) پرسیدم : آیا ذراعین زن نیز از شمار زینت هایی است که خدا در مورد آن فرمود : « و لا یبدین زینتهن » ؟ ایشان فرمود: « بلی ، آنچه روسری آن را می پوشاند و بالاتر از دو دستبند ، از شمار زینت است.» (23)
از مسعده بن زیاد نقل است که می گفت : « شنیدم کهاز حضرت صادق (ع) در مورد زینت های آشکار زن سؤال شد ، ایشان فرمود : صورت و کفین ( دست ها از مچ به پایین ).» (24) همچنین عایشه نقل می کند که از خواهرش اسماء در حالی که لباس نازکی به تن داشت ، نزد رسول خدا (ص) آمد ، حضرت روی از وی برتافت و فرمود:
« یا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحیض لم تصلح أن یری منها الا هذا و هذا و اشار الی وجهه و کفیه ؛ (25) ای اسماء زن هنگامی که به بلوغ می رسد ، صحیح نیست که غیر از این قسمت واین قسمت از بدنش پیدا باشد و به صورت و کفین خویش اشاره کرد.»
در بخش اول آیه ، به زنان دستور داده شده زینت های خویش را آشکار نسازند. ظاهر این قسمت از آیه می نمایاند که گویی زن در مقابل جمیع افراد باید این دستور را اجرا کند ، ولی ادامه آیه که بیانگر دوین استثنا است ، با عبارت « و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زیتنهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمر هن عالی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی اخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر اولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا أیها المؤمنون لعلکم تفلحون» (26) گروه دوازده گانه ای را از این عام ، خارج می سازدو این گروه عبارت است از : 1- شوهران ؛ 2- پدران ؛ 3- پدر شوهران ؛ 4- پسر شوهران ؛ 5- پسران ؛ 6- برادران ؛ 7- پسر برادران ؛ 8- پسر خواهران ؛ 9- زنان ؛ 10 - مملوکان ؛ 11- خدمتکاران مردانی که از زن بی نیازند؛ 12- کودکانی که از امور جنسی بی خبرند.(27)
پس از اینکه تاریخچه پوشانیدن زینت زن در اسلام و استثناهای آن نیز مشخص گردید، اینک باید از چگونگی پوشش و پنهان ساختن زینت ، سخن به میان آورد.
پیامبر گرامی اسلان (ص) فرمود :
« للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغیر ذی محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار؛(28) شوهر حق دارد به بدن زن که زیر پیراهن قرار می گیرد نگاه کند و برادر و فرزند و مجازند از روی پیراهن به بدن زن نگاه کنند ، ولی در برابر نا محرم ، باید چهار لباس پوشید : پیراهن ، مقنعه ، چادر و شلوار.»
قرآن کرین نیز افزون بر صدور حکم پوشش زنان ، برای تأمین حجاب بیشتر بهتر آنها و همچنین پیشگیری از رواج سلیقه ها و مدل های نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم ، دو شکل پوشش خاص ، به نام « خمار » و « جلباب» را برای بانوان تعیین کرده است.(29)
بر این اساس می توان ادعا کرد که همه ادیان الهی حجاب را بر زنان واجب دانسته اند. اسلام نیز که آخرین آئین الهی و کامل ترین ادیان است ، آن را تصدیق کرده و لباس را هدیه ای الهی معرفی کرده ، نه تنها پوشیدن موی سر ، بلکه پوشیدن تمام بدن جز صورت و دست ها را به زنان مؤمن سفارش کرده است.
در حجاب اسلامی افراط و تفریط وجود ندارد. حجاب اسلامی آن گونه که غرب تبلیغ می کند به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست ، بلکه بدین معناست که زن در ارتباطات خود با مردان بیگانه ، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد.
قرآن کریم مردان و زنان مؤمن را سفارش می کند نگاههای خود را کنترل نمایند و حجاب خود را رعایت کنند ؛ آنگاه زنان مؤمن را تشویق و سفارش می کند علاوه بر پوشاندن موی سر، گردن و سینه ی خود را هم بپوشانند:
« قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون و قل للمؤمنات یعضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضر بن بخمر هن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی اخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعن غیر أولی نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر أولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیع أیها المؤمنون لعلکم تفلحون؛(30)
ای رسول ما ! مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را ( از نگاه ناروا ) بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند ... ای رسول ! زنان مؤمن را بگو تا چشم ها را بپوشند و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت ) محفوظ بدارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهرا ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند.
قرآن پوشش و حجاب را برای زنان لازم و ضروری می داند. حال شاید این سؤال مطرح شود که چرا حجاب و پوشش برای زنان الزامی است ؟ قرآن کریم جواب این پرسش را به روشنی داده فلسفه ی حکم حجاب را بیان کرده است . قرآن کریم می فرماید :
« یا أیها النبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین و کان غفورأ رحیما ؛ (31) ای پیامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای آنکه شناخته شوند تا از تعرض و جسارت ( هوسرانان ) آزار نکشند ، بهتر است و خداوند ( در حق خلق ) بسیار آمرزنده و مهربان است.
حجاب زن مسلمان بر خلاف آنچه غربی ها می اندیشند ، نشان مظلومیت او نیست . حجاب در اسلام محدودیت نیست ، بلکه مصونیت است. حجاب اسلامی بر خلاف سنت مسیحی نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن یا تبعیت زن از مرد نیست. حجاب اسلامی بر خلاف سنت یهودی سمبل تجمل گرایی و تبعیض و تمایز طبقه ای از طبقه ی دیگر نیست. حجاب در اسلام نشان تقوا ، پاکدامنی و خدا ترسی زن مسلمان است ، هدف و منظور از حجاب اسلامی مصونیت تمام زنان مسلمان است.
قرآن کریم به جسم و روح و پاکدامنی زنان توجه زیادی دارد. قرآن تا آنجا به آبرو و شرافت زن توجه دارد که حتی اگر کسی به ناروا به زنی نسبت زنا دهد ، شدیدا مجازات خواهد شد:
« و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبدا و اولئک هم الفاسقون ؛ (32) و آنان که به زنان مؤمنه با عفت نسبت زنا دهند ، آنگاه چهار شاهد بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد ضربه تازیانه کیفر دهید و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید که مردمی فاسق و نادرستند.
- کلمات کلیدی:
- فلسفه و ارزش حجاب
- مقالات بانوان