در محیطى که وظیفه را به شایسته ترین فرد و یا به کسى که شایستگى بیشترى دارد بدهند، اجتماع به آخرین سیر تکامل خود ادامه خواهد داد و همه کمبودهاى آن ، برطرف خواهد شد و آن روز طلیعه سعادت و خوشبختى بشر خواهد بود.
در کشورهاى مترقى جهان ، هنوز این فرضیه عملى نشده و رسیدن بشر به این پایه از تمدت و فرهنگ فرسنگ ها راه دارد.
تنها چیزى که مانع بشر از رسیدن به این گونه رشد مى باشد نبودن معیارهاى کافى براى تشخیص استعدادهاى اشخاص و شناختن شایستگى هاى آنها است ، بلکه مقدار شایستگى را نیز نمى توان معلوم نمود. اگر روزى دستگاهى براى شناختن شایستگى و اندازه آن اختراع شود، آن روز زنگ سعادت بشر به صدا در خواهد آمد. گاهى پیش آمده که شغلى به فردى واگذار شده ولى آن هم بر حسب تصادف بوده ، نه از روى تشخیص .
بدبختانه معمولا خود افراد هم نمى توانند، نوع شایستگى خود را تشخیص بدهند و بیشتر مردم خود را براى شغل هاى عالى شایسته مى دانند در صورتى که اگر بنا شود که وظایف بر حسب شایستگى تقسیم شود شغل عالى و پست نخواهد داشت و همه وظایف در یک طبقه قرار خواهند گرفت .
اگر به طور کامل و دقیق نتوان شایستگى ها را تشخیص داد، ولى تا اندازه اى مى توان بدان پى برد؛ چنان که کسى را که قریحه ادبى دارد مى توان شناخت و آنهایى را که قریحه علمى دارند، از آنان که استعداد سیاسى دارند و یا براى امور اقتصادى و یا فنى شایسته مى باشند مى توان تمیز داد. بنابراین شغل ادبى را به نخستین فرد و علمى را به دومى و شغل سیاسى و اقتصادى را به سومى و چهارمى و پنجمى باید داد. آن وقت است که این وظایف با طرز خوبى انجام داده مى شود.
ولى اگر بر خلاف این روش رفتار کنیم ، شغل این را به آن و وظیفه سومى را به دومى و چهارمى را به اولى بدهیم ، بزرگ ترین زیان را به اجتماع زده ایم .
نتیجه سخن آن که هر فردى در اجتماع حق ندارد هر وظیفه اى را عهده دار شود و مرکزهاى قدرت ، حق ندارند بر طبق دل خواه خود، هر پستى را به هر فرد بدهند.
افرادى که سطح فرهنگ پایینى دارند به طور معمول خود را شایسته هر کارى مى دانند در صورتى که این فکرى است غلط و برخاسته از خودخواهى و خودناشتایى ، آرى هر کسى را بهر کارى ساخته اند.
بسیار سزاوار است که انتخاب کنندگان مطالعه کنند و کسى را که شایستگى ندارد، بر نگزینند هنوز در بخش بزرگى از جهان ، این فکر قابل اجرا نیست که کسى خود را شایسته مقام عالى (البته از نظر مردم ) نداند و خود را شایسته نداند.
زن و مرد، با هم یک واحد اجتماعى را تشکیل مى دهند که کمبودهاى هر کدام باید به وسیله دیگرى جبران گردد. احتیاجاتى که مرد دارد به کمک زن تاءمین مى شود، و نیازهاى زن به یارى مرد. هر کدام از این دو اگر انفرادى زندگى کنند، کاستى هایى خواهند داشت که قادر به رفع آن نیستند. شاید نود و نه درصد زن ها چنین باشند. ضرب المثل آلمانى است که : زن بدون مرد باغ بدون دیوار است .
مردان و یا زنانى که قادر به برطرف کردن کاستى ها و تکمیل زندگى خود هستند، افراد فوق العاده مى باشند و یا باید ثروتى هنگفت ، در اختیار داشته باشند تا بتوانند افرادى از جنس دیگر را استخدام کنند.
جامعه انسانى ، داراى دو بال است که با آنها به سوى ترقى پرواز مى کند: یک بال مرد است و یک بال زن و هر کدام وظیفه خاص خود را دارند.
اگر مرد وظیفه خود را انجام ندهد، و یا زن از وظیفه خود، شانه خالى کند، جامعه یک باله خواهد شد و نه تنها ترقى نمى کند، بلکه سرنگون خواهد گشت .
در طى قرون متمادى نوع شایستگى زن و مرد براى پذیرفتن وظایف اجتماعى ، روشن شده است که بر اساس آن مردها چه وظایفى را به خوبى مى توانند انجام دهند و زنان براى انجام چه وظایفى شایستگى دارند. اگر شغلى به مرد داده شود که شایستگى انجام آن را ندارد، و اگر به زنى وظیفه اى محول شود که مرد آن را بهتر انجام مى دهد، نه تنها جامعه بشرى ، بلکه به همان زن و مرد نیز خیانت شده است ، زیرا خود آنها از منافع آن دو شغل محروم شده اند، چون در جامعه یک باله زندگى مى کنند.
زن از نظر خلقت و خصوصیات طبیعى ، جنس لطیف نامیده شده است ، ریزبینى ، ترحم و مهربانى زن از مرد بیشتر است ، وظیفه اى که زن شایستگى انجام آن را دارد وظیفه هایى است که نیاز به لطافت ، ذره بینى و مهربانى دارد.
مرزبانى ، باربرى و کشیک دادن در مناطق خطرخیز به درد زن نمى خورد کارهاى سنگین به درد زن نمى خورد هیجده ساعت پشت سر هم کار کردن به درد زن نمى خورد در یک وقت چند کار مختلف و گوناگون داشتن براى زن سودمند نیست همان گونه که حل مشکلات دقیق سیاسى ، نظامى به درد زن نمى خورد.
زن ، براى تعلیم و تربیت فرزند و براى مواظبت و نگهدار کودک شایستگى دارد. زن براى پرستارى از بیمار، براى مرهم گذارى زخم هاى مجروحان براى خانه دارى ، ظرافت کارى و هنرهاى زیبا، استعداد و شایستگى دارد. تقویت روحیه مردها و نگهدارى او در مواقع خطر، در سختى ها و بدبختى ها در کارهاى سنگین از وظایف زن مى باشد، جلوگیرى مرد از افراط کارى ، تندروى و حفظ اعتدال او بر عهده زن است ، ایجاد نیرو و نشاط در دل مردها، بخشیدن تسلى در قلب آنها از بهترین وظایف زن مى باشد. نویسندگى ، شعر، ادب ، داستان سرایى با زن سازگار است .
زن در دوره باردارى سنگین ترین وظایف را انجام مى دهد؛ وظیفه اى که مرد قادر بر انجام آن نمى باشد. مرد روزى بیش از چند ساعت ، نمى تواند بارى بر دوش یا بر پشت ببرد، ولى زن ماه ها در شب و روز وظیفه باردارى را با افتخار انجام مى دهد، در صورتى که در این مدت ، در خواب و بیدارى آسایش ندارد و پیوسته رنج مى کشد.
اگر زن پس از باردارى ، وظیفه مقدس شیردادن نوزاد را به عهده بگیرد و شیره جان خود را به نور دیده اش بدهد، افتخار انجام دو وظیفه حساس و بزرگ را دارد دو وظیفه اى که مرد، توان و لیاقت انجام دادن هیچ کدام را ندارد.
زنى که به نوزادش شیر خشک مى دهد مانند کسى است که بهترین و لذیذترین غذاها را در خانه داشته باشد و به فرزندش ندهد و او را با غذاى رستوارن ها سیر کند.
زنى که شیر خود را به کودکش نمى دهد و به جاى آن از شیر گاو براى تغذیه او استفاده مى کند فرزند خود را از محیط انسانیت دور ساخته و مرتکب اشتباه فاحشى مى شود.
خدمتگزاران بشر، باید کارهاى زنان را هنگام باردارى سبک کنند، بلکه به جز باردارى وظیفه اى از او نخواهند تا آنها به خوبى بتوانند بار انسانیت را به منزل برسانند. زن پس از دوران باردارى نیز احتیاج به آسایش دارد. تا تجدید نیرو کند و ضعف خود را جبران نماید.
نکته دیگرى که آسایش زن را هنگام باردارى ، به ویژه در ماه هاى آخر ایجاب مى کند، حفظ و حمایت نوزاد مى باشد چه بسیار نوزادنى که در اثر رنج و ناراحتى مادر در وقت آبستنى ، وضعیت جسمانى مطلوبى نداشته و یا دچار نقص عضو مى شوند.
نکته دقیق در این جا آن است که کار زن باید طورى باشد که او را دگرگون نسازد و از مطلوبیت او نکاهد، ظرافت و لطافتش را از بین نبرد، دستش پینه نبندد، پایش آبله نکند، چهره اش در آفتاب نسوزد و به طور کلى آنچه که در زن مطلوب است ، براى او نگاهدارد.
کار زن باید به گونه اى باشد که فکر او را دگرگون نکند، او را از خودش از فرزندش و از شوهرش منصرف نسازد تمام افکار او را به یک سو متوجه نگرداند، خواب و خوراک را از او نگیرد، آسایش بدنى و آسایش روحى او را از بین نبرد و او را خسته و کوفته نگرداند.
کار زن نباید مزاحم آرایش و مهر او با شوهر یا فرزند باشد، با مردان در انجمن ها و محفل ها شرکت نکند.
از چنین مجالسى نباید انتظار سود داشت . زن اگر زیبا و جوان باشد بر حسب طبیعت مردان را به خود مشغول خواهد ساخت و مجلس از هدف اصلى منحرف خواهد شد.
دوشیزه اى که در موسسه اى به نام ماشین نویس یا دفتردار و یا کارمند ساده ، عضویت پیدا کند و در اتاقى به کار مشغول شود که مردى نیز در آن جا به کار اشتغال داشته باشد، نباید از آن دو، انجام وظایف محوله را انتظار داشت .
زیرا این دو نمى توانند بر خلاف غریزه کارى انجام دهند، پس هر کدام وظیفه خود را به طور صحیح انجام نخواهد داد، بدین جهت ارزش کار آنها کمتر از میزان حقوقى است که دریافت مى کنند و مؤ سسه از استخدام این دو زیان مى بیند و کسى که آن دو را استخدام کرده ، خیانت کار مى باشد.
استقامت مرد، در برابر فشارهاى روحى شدیدتر و بیشتر مى باشد، مرد در سختى ها مى تواند لب از شکایت فرو بندد ولى آیا زن هم مى تواند؟
در کشور شوروى (سابق )، از دو نظر براى زنان فعالیت هایى مى شود: یکى در بعد تبلیغاتى و دیگر ارجاع کارها به زن تا مرد براى حمل اسلحه آماده شود ولى هنوز یک خلبان زن یافت نشده است .
وقتى حسب الامر دولت از نظر تبلیغاتى خواستند زنى فضانورد داشته باشند، والنتینا ترشکوا خلبان نبود، در صورتى که فضانوردان باید از میان خلبانان انتخاب شوند در میان 50 وزیر شوروى یکى زن است و بقیه مرد.
شاید استعداد زن ، از نظر یادگرفتن زبان هاى خارجى ، بیش ار مرد باشد، البته زبان گفت و گو و عامیانه نه ریشه شناسى و قواعد گرامرى .
- کلمات کلیدی:
- زن و کار
- شایستگى زن
- زن
- رنان در کار