فرهنگ پذیری
فرهنگی شدن در حقیقت هماهنگی وئ انطباق فرد با کلیه شرایط و خصوصیات فرهنگی است.در واقع فرهنگ دربرگیرنده تمام چیزهایی است که ما از مردم دیگر می آموزیم و تقریبا اعمال انسان مستقیم و یا غیرمستقیم از فرهنگ ناشی می شود و تحت نفوذ آن است و دو دسته دارد:
الف- فرهنگ پذیری یکسویه ب- فرهنگ پذیری دوسویه
یکسویه: مربوط به کودکان می شود و به این دلیل است که کودک درمقابل پذیراشدن ارزش های جدید منفعل است یعنی آنکه جریان تاثیر ارزش ها یک طرفه و تنها از جانب جامعه به سوی کودک است و او مقاومتی در برابر ارزش ها از خود بروز نداده و نمی تواند بر جامعه تاثیر متقابل داشته باشد .کودک به تدریج و ابتدا از طریق خانواده به عنوان میانجی با ارزش ها و نهادها و واقعیت های اجتماعی آشنا می گردد.
دوسویه: جریان فرهنگی شدن در بزرگسالان است. بدین معنا که در مورد افرادی مصداق داردکه شخصیت آنان تکوین یافته و دارای فرهنگ پیش بینی باشند در چنین حالتی فرهنگ پذیری تبدیل به جریانی پیچیده می شود و فرهنگ جدید به سهولت فرد را تحت سلطه و تاثیر خود قرار نخواهد داد.
رفتار اجتماعی
انسان در درون اجتماع زندگی می کند ولاجرم رفتارهایی که از او سر می زند ، بخشی از آنها در ارتباط با تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار می گیرد به طوریکه رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در مجمع از خود نشان می دهدرفتار اجتماعی یعنی هر رفتار فرد متضمن کنش متقابل دو یا چند انسان باشد.نیاز به کسب حمایت و امنیت شاید اولین نشانه نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است ،لبخند اجتماعی را که در حدود ماه های اول زندگی در نوزاد دیده می شود کارکرد عمده آن جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده اجتماعی است.نیاز به دوست داشتن نیاز به حمایت و کسب امنیت (نیازهای مازلو) ارضای این نیازها در ارتباط فرد با جامعه میسر خواهد بود.
رفتار اجتماعی در دوران مختلف
ظهور و بروز رفتار اجتماعی از همان ماه های اولیه زندگی آغاز می گردد و نوزاد در ایجاد ارتباط با افراد خانواده و بستگان دیگر گسترده تر عمل می کند .در دوران کودکی در حدود چهار ÷نج سالگی کودک توجه خاصی به همسالان خود پیدا می کند و علاقمند ارتباط بیشتری با آنهاست و دردوران مدرسه با علاقمندی بیشتری به برقراری روابط اجتماعی دارد.رفتارهای اجتماعی در این دوران عمدتا از طریق بازی نمود پیدا می کند. کودک از این طریق رفتارهای جدیدی می آموزد و در موارد زیادی آنها را در رفتارهای اجتماعی خود منعکس می سازد .در دوران نوجوانی گرایش فرد به گروه های اجتماعی بیشتر و بیشتر می شود فرد علاقه شدیدی به برقراری روابط اجتماعی از خود نشان می دهد به عضویت گروه های مختلف درمی آید و در تعامل با این گروه ها رفتار های اجتماعی خود را شکل می دهد. در سنین بعدی رفتارهای اجتماعی پخته تر شده اند.فرد با انتخاب شغل ، ادامه تحصیل و.... رفتارهای گسترده تر اجتماعی پیدا می کند.
اصول رفتار و رفتار اجتماعی
ما در تماس ها وارتباطات اجتماعی که بین ما به وجود می اید با یک رفتار اجتماعی سروکار داریم مثلا شیوه غذا خوردن در جامعه ما در مقایسه با ملت های دیگر متفاوت است این نوع رفتار اولا از قاعده و قانون خاصی تبعیت می کند ثانیا تقریبا در افراد درونی و نهادینه شده است به این جهت رفتار دائمی است مانند شکل غذا خوردن که هم در جمع و هم در خلوت و تنهایی به یک شکل می خوریم. اما زمانی که ما در جماعتی وارد می شویم یا در جمعیتی قرار می گیریم در این موقعیت ما رفتاری شبیه به دیگران داریم که این رفتار الزاما دارای ماهیت یکسانی نیست بلکه موقتا مشابه دیگران است. مانند وقتی که وارد مجلس شادی می شویم طبیعت آن مجلس ایجاب می کند و از ما انتظار دارد که جهره ای غمگین از خود نشان ندهیم بلکه شاد باشیم هرچند ممکن است که ما به دلایلی غمگین باشیم . چنین رفتاری ، رفتار جمعی است بنابراین رفتار جمعی رفتار موقتی است. هر فضای فیزیکی و جغرافیایی دارای هویت فرهنگی است.
اهمیت رفتار اجتماعی
عضویت در گروه های مختلف و ارزش های اجتماعی متفاوت ، به همان میزان در رفتار و کردار این شخص با افراد دیگر تفاوت های چشمگیری به وجود می آورد. البته خط مشی های آموزشی و تربیتی تا حد بسیار تحت تاثیر فرهنگ یک جامعه است بنابراین لازم می شود برای فهم رفتار اجتماعی به زمینه ی فرهنگی و اجتماعی جامعه ای که افراد در ان زندگی می کنند توجه داشته باشیم.
نهاد اجتماعی
نظام سازمان یافته از روابط اجتماعی که مبتنی بر ارزش ها و رویه های عمومی معینی است که نیازهای اساسی خاصی از جامعه را برآورده می سازد. ارزش های عمومی به اعتقادات و هدف های مشترک افراد جامعه اشاره می کند. رویه های عمومی حاکی از شیوه های رفتار اجتماعی پذیرفته شده معینی است که افراد و گروه های جامعه از ان پیروی می کنند.نهاد ها (موقعیت شغلی) اعضای خود را از پایگاه اجتماعی خاصی برخوردار می سازند، به این معنی که مردم جامعه راجع به منزلت اجتماعی افرادی که در نهادها عضویت دارند باور قائل می شوند.
تکنولوژی و رفتار اجتماعی
علم تکنولوژی با همه برکاتی که برای بشر داشته است پیامد های منفی ناخواسته ای نیز دامنش را آلوده که هرچند بر سرمستان از تکنولوژی رخ ننموده ولی از چشمان تیزبین اندیشمندان نیز از آن پنهان نشده است .
آنچه در نظر اول از تکنولوژی برای اغلب انسان ها ترسیم میشود چهره دوستی قابل اعتماد و مفید است .تکنیک وضعیت زندگی را آسان تر تمیز تر و طولانی تر ساخته و نعمت های بی شماری را به ما ارزانی داشته است . رشد غیر قابل کنترل آن زندگی و حیاط انسانی را تهدید می کند مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط عاطفی و ارزش های انسانی را سست می نماید . فرهنگ متاثر از تکنولوژی به ما می فهماند که تکنولوژی برای ما هم دوست و هم دشمن است .
تاثیر تکنولوژی بر فرهنگ و ارتباط آن با جهان سمبل ها و عادات روحی و روانی یک جامعه غیر متعارف و غریب نیست . مارکس معتقد است که از رهگذر تاثیرات تکنولوژی فرم ها و روابطی در جامعه پدیدار می گردد که مبانی اندیشه و خلقیات آن جامعه را متاثر ساخته و حتی ساختار روانی و اجتماعی موجود را تغییر میدهد . وی در جای دیگر مینویسد :(( تکنولوژی نوع رفتار و ارتباط انسان را با طبیعت تعیین می کند و نیز تعیین کننده ی کیفیت رابطه ی انسان ها با یکدیگر است)) . این تاثیر تکنیک را حتی می توان به ساده ترین و ابتدایی ترین و طبیعی ترین ابزارمورد استفا ده ی بشر یعنی زبان نیز تعمیم داد . نکته ی قابل توجه این است که تاثیر علم و تکنولوژی را از قبل نمی توان فهمید و کنترل کرد . حتی صاحبان یک تکنیک و مخترعین یک صنعت به میزان بسیار ناچیزی قدرت هدایت و کنترل تاثیرات اجتماعی روانی و حتی عقیدتی تکنیک اختراعی خود را دارا هستند .
هیچ جامعه و اجتماعی امروزه نمی تواند خود را از در گیری و تکنیک دور نگاه دارد و از آزار مثبت آن محروم سازد . مسئله این است که در برخورد با تکنیک باید خردمندانه و هوشیارانه عمل کرد نه بی توجه و غافل .
این انسان است که باید بر ماشین حکومت کند و نه بر عکس . برای شناخت بهتر عواقب تکنولوژی توجه به این نکته اساسی ضروری است که معمولا فن و تکنیک یک وسیله خنثی و بی طرف نیست که فواید و مظرات آن بستگی به نحوه ی کاربرد آن داشته باشد . نوع وروشی که در کاربرد یک تکنیک موجود است عمدتا بستگی به ساختمان و ذات همان فن و تکنیک دارد به عبارت دیگر نقش و کاربرد هر تکنیک از فرم آن نشات می گیرد و با هر وسیله ای به هر هدفی نمیتوان رسید . تکنولوژی جهت دار است در هر وسیله و ابزاری یک تمایل درونی و گرایش عقیدتی وجود دارد که جهان را آن طور که این وسیله و تکنیک ایجاب می کند بسازیم و بشناسیم و نه جور دیگری .
تکنولوژی ها در واقع امر معانی و تعاریف متداول و قدیمی را چندان دستخوش دگرگونی می سازد که حتی به حوزه خودآگاهی ما نیز خطور نمی کند و در دراز مدت به مذهب هنر خانواده سیاست تاریخ حقیقت حوضه ی شخصی افراد هوشیاری و روشنفکری اطلاعات دانسته ها افکار عمومی و . . . . مفاهیمی دیگر می دهند . جامعه و اجتماع معانی دیگر پیدا می کند . با این وصف انسان ها در جهان مدرن چنان مجذوب اعجاب آفرینی ها و شگفتی های ماشین می شوند که انگیزه ها و ایده های نهفته و ذاتی آن ها را اصلا مورد توجه قرار نمی دهند .
تکنولوژی های مهم همواره دانشی انحصاری را برای بهره مندان از خود پدید می آورند و بدین ترتیب این کسان خواسته یا ناخواسته و به تدریج صاحب اقتداری ویژه و تسلطی انکار ناپذیر خواهند شد عمدتا به این دلیل که دیگران برای دارندگان قدرت و اطلاعات انحصاری این تکنولوژی ها نوعی خردمندی و شعور برتر قائل هستند .
در یک جامعه ی فن سالارانه ابزار و آلات نقش کلیدی را در جهان اندیشه های فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند . همه ی شرایط تحولات خواسته ها و همه ی ویژگی های اجتماعی باید تا حدود زیادی تابع خواسته ها و ضوابطی باشد که رشد این ابزارآلات وسیر تحولی و تکاملی آن ایجاب می کند در این جامعه ابزار و تکنیک در اجتماع و فرهنگ هضم نمی شود بلکه به ان هجوم می برد و خود بر آن است که به فرهنگ تبدیل گردد .در اینجاست که باید سنن آداب عقاید سیاست مقررات و حتی مذهب برای بقای خود وارد نزاع شود . از زندگی جمعی و شرایط اجتماعی آن گرفته تا دنیای مفاهیم و سمبل ها همه تابع متغیر خواسته های جبری و توقعات ناشی از سیر تکاملی تکنیک ها می باشد .
اقوام و رفتار اجتماعی
اجتماعی شدن با قوم شناسی ارتباط کامل دارد جدا کردن فرد از جامعه و رسوم فرهنگی بسیار دشوار است.رفتارهای فردی که ما در خود و پیرامون خود می بینیم تنها با توجه به ویژگی های فرهنگی خاص و روح کلی تمدن ، معنی و مفهوم پیدا می کند. در گذشته روان شناسان غربی انواع رفتارهای انسان را مورد مطالعه قرار می دادندو چنین فکر می کردند که نتایج مطالعاتشان در همه جوامع بشری صادق است در صورتی که کم کم به این نتیجه رسیدند که چنین نیست . اجتماعی شدن بررسی ماهیت و طبیعت اجتماعی افراد است ، انسان یک موجود اجتماعی است و به همین علت اعمال و افکارش تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد.ما باید از واقعیت طبیعی قوم مداری بر اساس ملاک های فرهنگ خودی و فرهنگ دیگران درکی صحیح پیدا کرده و سپس قضاوت کنبم.هرگز نباید بگوییم فرهنگ ما برتر است چرا که این می شو تعصب . باید بیاموزیم که از بهترین دستاوردهای بشری قدردانی کنیم بدون توجه به اینکه به کدام فرهنگ تعلق دارد و آن دسته از مهارتهایی را که ارتباط اجتماعی موفقیت آمیز بین فرهنگ ها را تقویت می کند فراگیریم.
اثرات پوشش بر رفتار اجتماعی
پوشاک بارزترن سمبل فرهنگی ، مهم ترین و مشخص ترین مظهر قومی و از نشانه های فرهنگی است که به سرعت انتقال می یابد و به سرعت تحت تاثیر پدیده های فرهنگی دربین جوامع گوناگون انسانی قرار می گیرد. حتی عده ای را عقیده برآن است که استیلای فرهنگی و سلطه پذیری در آغاز از طریق انتقال پوشاک صورت می گیرد و حتی می توان با تغییر پوشاک یک جامعه ، نوع معیشت و ساختار اجتماعی آن را متغییر کرد. فرهنگ هر ملتی آیینه ای است که اگر در آن بنگریم نوع پوشش افراد آن جامعه را می بینیم . مبادی آداب بودن و نوع فرهنگ و حتی ملیت یک فرد را می توان از نوع پوشش او تشخیص داد . لباس ما و شخصیت ما را شکل نمی دهد اما لباس اغلب پایه ای برای قضاوت اولیه در مورد فرد است. تاثیر گذاری بر دیگران از طریق پوشیدن لباسی خاص نیز امکانپذیر است.
حفوق و قوانین روابط اجتماعی
یکی از مهم ترین راه های تنظیم روابط اجتماعی ، وجود قوانین و مقررات و عمل به آنهاست. ورود به سن قانونی برای افراد ایجاد تکلیف می نمایند که حتما باید جهت شناخت و آگاهی کامل از حقوق خود و دیگران به رعایت قوانین و روابط اجتماعی بپردازند.در هر جامعه ای برای ایجاد نظم تکالیفی بر عهده اشخاص ان جامعه گذاشته می شود مانند دریافت مدرک پزشکی برای طبابت و یا حق قانونی رانندگی برای کسی که گواهینامه گرفته است همچنین برای افراد به واسطه قرار گرفتن در زندگی اجتماعی مسئولیت هایی مطرح است:
1- مسئولیت در مقابل وجدان : مسئولیت انسان در مقابل وجدان ، مراقبت برحسن رفتار و پاکسازی خود از صفات رذیله مانند تکبر و نیت بد و مسخره کردن دیگران است.
2- مسئولیت در مقابل جامعه : مسئولیت انسان در قبال جامعه این است که به جامعه خود خیر برساند و شرها و بدی ها را از کشور و اجتماع خود دفع نماید.
مراحل مسئولیت انسان در قبال جامعه در دو مرحله است:
اول باید خودسازی کند و خود کارهای نیکو و شایسته ای انجام دهد و دوم اینکه دیگران را به کارهای شایسته و نیک دعوت نماید واز ناشایست بازدارد.
آداب و رفتار اجتماعی در اسلام
آزادی از مسایل اولیه در زندگی انسان است.اسلام آزادی را برای انسان تضمین نموده است ولی در همه قوانین اسلام و به خصوص در قانون هایی که بازدارنده فرد از تعدی به دیگران است مانند حرام بودن غیبت و سخن چینی و آزار رساندن به دیگران و منت گذاشتن و مسخره کردن دیگران تاکید بر رعایت حقوق فردی است (آزادی فردی)
زندگی خانوادگی جزئی از زندگی اجتماعی است و دارای نظام آسمانی یا قراردادی است که خانواده در تمام شئون زندگی از آن پیروی می کند و خانواده باید اعضای صالحی را برای یک جامعه بزرگ تربیت نماید(آزادی خانوادگی)
ازآنجا که یکی از تفاوت های انسان با حیوان ادب است و انسان در اثر درک حقایق ادب دارد هرچه انسان کامل تر می شود تربیت او نیز بیشتر می شود آداب و رفتار اجتماعی طرز برخورد انسانها با یکدیگر با حکومتها با زیردستان با فرزندان و پدرمادرها و همسایگان و... براساس مقررات صورت می گیرد.
حقوق همسایگان
رفتار با همسایگان اهمیت زیادی دارد. چراکه با آنها بیشتر از اقوام و نزدیکان برخورد داریم و بی تفاوتی با انها نشانه خودخواهی و نداشتن آشنایی با آداب معاشرت است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید حق همسایه آن است که اگر مریض شد عیادتش کنی و اگر از دنیا رفت در تشییع جنازه اش حاضر شوی و اگر از تو قرض خواست به بدهی اگر حادثه ی خوبی برای او رخ داد به تبریک بگویی و اگر مصیبتی دید به او تسلیت بگویی.
راز داری یکی از حقوق همسایگان است. و دیگر آنها:
1- به هسایه سلام کند
2- او را معطل نکند
3- زیاد سئوال نکند
4- به عیادتش برود
5- از اشتباهاتش درگذرد
6- از بالای بام درون خانه او را نبیند
7- راه خانه او را اشغال نکند
8- از استراق سمع بپرهیزد
9- اگر کمک خواست انجام بدهد و.......
حقوق خویشاوندان:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که با خویشاوندان خود رفت و آمد کند من به او نزدیک شده و ارتباط پیدا می کنم و هر کس با خویشان خود قطع رابطه کند از من جدا شده است.
امام رضا (ع) فرمود: بهترین صله ارحام آن است که از طرف تو آزاری به خویشانت نرسد صله ارحام عمر را زیاد می کند و دوستی میان خویشاوندان را استحکام می بخشد.
حقوق والدین و فرزندان:
خانواده به عنوان کوچک ترین مجموعه تشکیل دهنده جامعه در اعتلا و یا انحراف آن نقش موثری دارد .
الف – حقوق پدر و مادر:
احترام به حقوق والدین از حقوق انسانی است و از حقوق دائمی است نه از حقوق موقت. احساس محبت و دوستی به والدین در همه حال لازم است هرچند پدر و مادر خوب باشند یا بد ، زنده باشند یا مرده . به انسان امر شده تا نهایت تواضع و فروتنی را گسترده باشد . همچنین از ما خواسته تا در گفتارمان نسبت انها نهایت ادب را داشته باشیم.پیامبر(ص) فرموده حتی نباید پدر و مادر را به نام صدا زد و در راه رفتن از آنان سبقت گرفت.
ب- حقوق فرزندان:
1- تربیت فرزندان و آموزش آداب اجتماعی
2- آشنایی فرزندان با احکام و خداشناسی
3- هدایت او در جهت اطاعت از فرمان خداوند
4- راهنمایی و کنترل فرزندان
5- انتخاب نام نیکو برای فرزندان
6- ایجاد تسهیلات لازم برای تحصیل علم
7- مهربانی با کودکان و محبت به آنها.
ارتباطات غیرکلامی و الگوهای رفتاری
اشخاص از طریق پیام های غیرکلامی خود سرنخ های زیادی را به ما می دهندیا نشانه هایی را در مورد هیجانات ، خواسته ها، مقاصد ، شخصیت و حتی پایگاه اجتماعی بروز می دهند. در هر فرهنگ و خرده فرهنگ بر اساس ویژگی حاکم بر خود ، حرکات را به شیوه ی خاصی تعبیر و تفسیر کرده و از آنها معنی مورد نظر خود را جستجو می کنند مانند علامت دادن با دستی که دو انگشت سبابه و شست در نوک به هم چسبیده باشند در غرب به معنی وفق مراد است و لی در ژاپن معنی پول را می دهد.
بخش وسیعی از ارتباطات بدون استفاده از زبان صورت می گیرد. مردم به علائم فرازبانی وابستگی زیادی دارند مثلا نگاه کردن یا نگاه نکردن مستقیم درچشم ، لمس کردن یا لمس نکردن و........رفتار انسانی را تعبیر می کند.
1- عواطف
شواهد بسیار محکمی وجود دارد که نشان می دهند: عواطف کما بیش در سراسر جهان به یک شکل تجربه می شوند . به نظر می رسد که لذت ، خشم ، ترس ،غم ،تنفر و تعجب از عواطف اصلی هستند که در سراسر جهان به یک شکل درک می شوند چراکه غریزی هستند هرچند قواعد نمایش آنها شیوه ی کاملا فرهنگی دارند.
2- تماس چشم با چشم :
نگریستن مستقیم در چشم فرد دیگر توسط اشخاص مختلف معانی متفاوت دارد گاهی نشانه گستاخی و گاهی نشانه توجه است.ومهمتر اینکه اگر نگاه چپ کردن صورت پذیرد نشان بی ادبی و جسارت است .
3- تعیین فاصله:
مطالعات واتسون نشان می دهد درجه بندی فاصله از اعداد کوچک تا بیشترین فاصله در جوامع مختلف متفاوت است. در مجموع می توانیم مطمئن باشیم که در فاصله گرفتن از هم برخی تفاوت های فرهنگی وجو دارد. پژوهش ها نشان می دهد آمریکاییان فاصله بیشتر و اعراب فاصله نزدیکتر را دوست دارند.
4- سطح صدا:
فرهنگ های مختلف از بلندی ویژه ای در محاوره استفاده می کنند . عرب ها از صدای بلند استفاده می کنندو معتقدند صادقانه است و صدای ملایم گمراه کننده است و آمریکایی ها بسته به طبقه بندی اجتماعی از صدای آرام تری استفاده می کنند. رسایی صدا و طنین مناسب و روانی سخنگویی می تواند مورد قضاوت و تعیین شخصیت فرد قرار گیردولی لزوما ملاک نمی باشد.
5- ایما و اشاره:
ایما و اشاره مجرای بسیار مهم دیگری از ارتباطات را می سازد.برخی از آنها جهانی هستنداما بیشتر آنها خاص فرهنگی هستندو تحت تاثیر تفاوت های فرهنگی قرار می گیرند.اشاره ای که در یک فرهنگ شایسته است ممکن است در فرهنگی دیگر کاملا ناشایست باشد مانند حرکات سر که هم بله است و هم نه. این مهم است که بدانیم در یک فرهنگ یکسان نیز در دو زمان متمایز از هم معنی یک حرکت ممکن است تغییر یابد.
6- لامسه :
لمس کردن به عنوان یکی از حواس پنج گانه ی مهم ما به حساب می آید و دارای ظرفیت بالایی می باشد.پوست که در بردارنده ی گیرنده های حسی فراوانی است ، می تواند فشار ،درد، گرما و سرما را به راحتی دریافت و به مغز انتقال دهد. عامل فرهنگ در استفاده از دست و لمس کردن از اهمیت بالایی برخورداراست و نحوه گرفتن دست کسی در بین مردان در فرهنگ غرب که بندرت صورت می گیرد تعبیر ناپسند دارد ولی در اعراب نشان صمیمت است.
قانون گرایی و قانون شکنی در رفتار اجتماعی :
تقریبا هیچ کشور ی نیست که در آن قانون وجو نداشته باشد اما اینکه آن قوانین چقدر اجرا و چقدر مورد احترام هستند به تربیت و فرهنگ ان جامعه بستگی دارد.در واقع تفاوت این دو مرحله وجه تمایز بین جوامع متمدن و غیر متمدن است.
حاکمیت قانون دارای دو وجه است:
یکی اینکه شهروندان جامعه در سطحی قرار بگیرند که قانون پذیری به ویژگی فرهنگی شان تبدیل شود ضمانت اخلاقی پیدا کند.
دوم اینکه مراجع و ارگان ها تطبیق و نظارت بر تطبیق قانون، به وجه احسن ، در جامعه بنیانگذاری شوندتا تخلفات از قانون را مهار ساخته و جنبه عینی حاکمیت قانون را در جامعه به نمایش گذارند.و حتی واضعین قانون خود مکلف به پیروی از قانون باشند و حق تخلف از قانون برای هیچکس وجو ندارد.
از مهمترین اهداف قانون گذاری به وجو آمدن نظم و امنیت و تعیین حد و مرز اختیارات و وظایف افراد در روابط اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و قضایی از یک سو و تقویت روحیه تعاون و همیاری از سوی دیگر است.
این شهروندان منضبط و مقید به قانون هستند که باعث ایجاد مراحل رشد و توسعه جامه و کشور خود می گردند. با این توصیف می توان گفت که اهمیت و نقش قانون پذیری از حیطه فردی فراتر رفته و ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی انسان ها را در برگرفته است.
فرهنگ ذهنی و رفتار اجتماعی
ما بسیاری از رفتارهایمان را به دلیل احساسمان نسبت به آنچه برای ما شایسته است یعنی همان احساس اخلاقی انجام نمی دهیم.یکی از این عناصر مهم خودشناسی ما خوداثر بخشی است. خوداثربخشی میزانی که شخص تصور می کند می تواند کاری را با وجود موانع و مشکلاتی که ممکن است او را ازانجام کار بازدارد ، انجام دهد، منعکس می کند. اگر شخصی فکر نکند که قابلیت یا توانایی رسیدن به هدف خاصی را دارد برای رسیدن به آن هدف حتی سعی هم نخواهد کرد مانند اگر فکر کنید فراگیری یک زبان خارجی فکرخوبی است اما فکرنکنید می توانید آن را فراگیرد احتمالا تلاش هم نخواهید کرد.موقعیت ، تعیین کننده ی بسیار مهمی برای رفتار است .نگرش ما نسبت به شخص دیگر مبتنی بر تجربیات پیشین ما و همچنین ارتباط ما با آن شخص است.
- کلمات کلیدی:
- فرهنگ پذیری
- فتار اجتماعی
- اجتماعی
- فرهنگ
- فرهنگ و رفتار